تحقیق تنبیه ( ورد)
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مقدمه
یکی از شایعترین و نامناسب ترین اعمال برای جلوگیری از خلافکاریها و سزادادن به خلافکاران که بویژه در مورد کودکان اعمال میشود، تنبیه بدنی است. ژان پیاز و پیرهانری سیمون روانشناس و اساتید دانشگاههای فرانسه در کتاب روانشناسی کودک و اصول تربیتی جوانان میگویند: اگر عملی نفرت انگیز در این جهان یافت شود که وجدان آدمی را ناراحت سازد، بدرفتاری و خشونت با کودک بیگناهی است که قدرت دفاع از خود را ندارد.
وقتی ما بطور آگاه یا ناآگاه و به تربیتهای ناصحیح و غلط و رفتارهای خشونت آمیز ، اغتشاشی در روح لطیف کودکانمان بوجود آورده و در نتیجه جریحهدار ساختن عواطف و احساساتشان ، آنان را به صورت افرادی خشن و بیعاطفه ، عاصی و مجرم تحویل جامعه میدهیم، در واقع مقصر و عامل اصلی خشونتها و بیعاطفگی و جرایم و انحرافات و جنایات آنها ما هستیم. بنابراین قبل از آنکه تسلیم چوبه دار بشوند، باید در وحله اول ما را به عنوان مقصر و مسبب و مجرم به مجازات رسانده و کیفر دهند.
آیا تنبیه بدنی کارساز است؟
البته والدین و مربیانی که مرتکب تنبیه بدنی در مورد کودکان تحت پرورش و تعلیم و تربیت خود میگردند، همگی بر این عقیدهاند که میخواهند در مورد تربیت آنان قدم مثبتی بردارند و این تنبیهات ، لازمه همان قدمهای مثبت میباشد. ولی در روحیه چنین والدین و مربیانی اگر دقیق باشیم به خوبی درخواهیم یافت که عدهای از آنان خودشان به نوعی به اغتشاش و ناسازگاری درون مبتلا بوده و اغتشاشات و ناملایمات درونی و روحی ، آنان را هنگام مشاهده اعمال خلاف در کودکان ، تحر
یک به عصیان و در نتیجه ارتکاب به تنبیه بدنی مینماید.
کودک ممکن است که از ترس کتک خوردن دست به اعمال خلافی نزند، ولی وقتی که چندین بار کتک خورد و ترسش ریخت، همان کار خلاف را که میل به انجام آن دارد بالاخص در خفا با شدت و حدت بیشتری دنبال خواهد کرد. زیرا این امر از نظر روانشناسی کاملا به اثبات رسیده است که هر اندازه فردی در انجام کاری با ممانعت مواجه باشد، به همان اندازه و بلکه بیشتر برای انجام آن مریض خواهد شد. اغلب اعمال خلاف و نادرستی که از کودکان سر میزند، مغرضانه و از روی نقشه موذیگرانه قبلی نیست و حتی اگر چنین هم باشد باز باید در روان آنان بدنبال علت و انگیزه بگردیم.
چون هیچ کودکی مجرم و خلافکار از مادر متولد نمیشود و رفتارهای غلط و تربیت ناصحیح والدین و اطرافیان و خصایص اکتسابی محیط و اجتماعی هستند که روح کودک را متاثر و متالم ساخته و او در مقابل کنشهایی که به نظرش غیر عادلانه مینماید، وادار به واکنشهای عصیانگر میسازد و ما اگر در مقابل عصیان و ارتکاب به جرم و گناه کودک متوسل به خشونت و تنبیه بدنی گردیم، علاوه بر اینکه در روح او برای گشایش و هدایت عقدههای سرکش قدم مثبتی برنخواهیم داشت، بلکه عقدههای موجود را سرکش نموده و عقده دیگری نیز بر تعداد آن خواهیم افزود و چنین کودکانی در اثر تنبیهات و مجازاتهای شدید و ممتدی عاقبت از محیط خانه و خانواده گریزان شده و با سقوط در دامهایی که هر آن در سر راهشان گسترده میباشد به احتمال زیاد تبدیل به بزهکار در جامعه خواهند شد.
اگر به فرض هم چنین شد، بالاخره خشن و بیعاطفه شده و دست به کارهای ناشایست و پرخطر خواهند زد. در بعضی مواقع نیز خلافکاریهایی از کودکان سر میزند که والدین از تفهیم نتایج مضر و زیان بخش آن عاجز میمانند و چون در حل مشکل با ناتوانی مواجه میشوند متوسل به تنبیه میگردند. غافل از اینکه این تنبیه جز چند لحظه تاثیری نخواهد داشت و روز از نو روزی از نو خواهد بود. والدین در این مواقع باید به دنبال علت و انگیزه بگردند.
گاه با مسائلی روبرو میشویم که تنبیه بدنی حتی برای مدت زمان کمی هم کارساز نیست. چرا که مشکل چیزی ریشهدار است. مثلا نوجوانی که وارد اولین دورههای بلوغ شده و در اثر تربیتهای غلط و محیط ناسالم و محرومیتها و سایر مشکلات اجتماعی یا ابتلا به یکی از انواع اعتیادهای جنسی و غیره به بیراهه میرود. در این حال برای ما امکان اصلاح جامعه و سالم کردن محیط و از بین بردن عوامل نامطلوب ، غیر ممکن به نظر میرسد. یعنی برای انهدام این موانع تربیتی بهتر است بدون توسل به خشونت و با رفتارهای محبتآمیز و دوستانه ضمن ا
ینکه مضرات اینگونه اعمال خلاف و انحرافی را بازگو میکنیم، با نشان دادن افرادی که با ارتکاب به چنین اعمالی مبتلا به امراض مختلفی از قبیل سفلیس و سوزاک و سایر امراض مشابه گردیده و به صورت مطرودین جامعه ، عمر نکبت باری را در منجلاب بدبختی سپری میکنند.
رعب و ترسی را در اندیشه آنان برانگیزیم و حتم بدانید که این رعب و ترس مثبت ، عامل بازدارندهای موثرتر از پند و اندرزها و سایر تنبیهات و مجازاتها خواهد بود. البته عوامل تخلف بسیار است و والدین و مربیان محترم نیز دارای تدابیری هستند که میتوانند با استفاده از این تدابیر و تجربیات و مطالعه خود در راه از بین بردن عوامل تخلفزا قدمهای مثبتی برداشته و در راه هدایت و آراستن کودکان خود به خصال واقعی انسانی بدون توسل به تنبیه بدنی و رفتارهای خشونت بار و با ارائه طریقهای صحیح و مثبت تربیتی مفید واقع گردند.
تنبیه بدنی و کودک!! 1
وقتي سخن از «تنبيه» به ميان ميآيد، اولين چيزي که به ذهن ميرسد معناي «انضباط» است. در نتيجه بعضي از افراد تنبيه را با انضباط و اطاعت کورکورانه مترادف ميدانند. يعني معتقدند که انضباط در سايه ي اطاعت کورکورانه بهدست ميآيد و منضبط کسي است که بدون اظهارنظر، دستور مافوق خود را اجرا نمايد.
متأسفانه بسياري از والدين و مربيان نيز همين فرضها را پذيرفتهاند و معتقدند اگر کودک از آنها اطاعت محض کند، کودکي منظم و سر به راه بوده و در غير اين صورت بايد تنبيه گردد. به عقيده ي آنان ترس از تنبيه، کودک را به اجراي وظايف معين وا ميدارد و مانع از انجام کارهاي خلاف مقررات ميگردد.
درست است که تنبيه اثر فوري دارد و کودک را از ادامه ي تخلف باز ميدارد ولي او را نسبت به زشتي کار، آگاه نميسازد. بنابراين اصلاً اثر تربيتي ندارد گذشته از اين که اثرات منفي زيادي نيز بر روح و روان کودک باقي ميگذارد. اصول تربيت اقتضا ميکند که آدمي عمل خلاف را نه از ترس تنبيه، بلکه به صرف خلاف بودن آن مرتکب نشود و تنها براي اين که وجدانش از ارتکاب به گناه مبرا باشد، از انجام آن سر باز زند پس تنبيه، در درازمدت عملاً رفتار تنبيه شده را از خزانه ي رفتار حذف نميکند و توفيق موقتي آن به بهاي گزاف کاهش کارآمدي کلي فرد و خوشوقتي او تمام ميشود.
«تنبيه» در درازمدت بيتأثير است. چنين به نظر ميرسد که تنبيه صرفاً رفتار ناشايست را پس ميزند و زماني که ديگر تهديد تنبيه وجود نداشته باشد، نرخ پاسخ، به ميزان اوليه باز ميگردد. بنابراين، گرچه تنبيه اغلب خيلي موثر به نظر ميرسد، اما در واقع اثري ناپايدار برجاي ميگذارد. دلايل روانشناسان براي نامناسب بودن تنبيه از قرار زير ميباشد:
آثار جسمي- روحي:
تنبيه آثار جانبي و هيجاني نامطلوب بر جسم باقي ميگذارد. کودک تنبيه شده ميترسد و حتي گاهي اين ترس خود را به محرکهاي مختلفي که هنگام تنبيه شدن حضور دارند نيز تعميم ميدهد.
بياثر بودن آن:
تنبيه به کودک نشان ميدهد که چه کار نکند، نه اين که چه کار بکند. در قياس با تقويت و تشويق، تنبيه عملاً هيچگونه اطلاعاتي در اختيار ارگانيسم قرار نميدهد.
اثر معکوس تربيتي:
تنبيه علاوه بر اينکه اثر مثبت تربيتي ندارد، صدمه زدن به ديگران را توجيه ميکند. وقتي که کودکان تنبيه ميشوند، تنها چيزي که ميآموزند، اين است که در بعضي موقعيتها صدمه زدن به ديگران جايز است.