تحقیق توريست تركيه 64 ص ( ورد)
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 58 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
0
موضوع تحقيق
توريست تركيه
فهرست مطالب
تاريخچه
ملاحظات تاريخي
جغرافياي طبيعي
جغرافياي انساني
دين
زبان
جمعيت
تركيب جمعيتي
ملاحظات جغرافيايي
ملاحظات سياسي
ملاحظات اقتصادي
ملاحظات علمي
جغرافياي اقتصادي
جغرافياي سياسي
2
اطلاعات عمومي در مورد تركيه
رسانه هاي خبري و بحث در مورد تركيه
منابع
1
2
3
4
5
6
7
8
9
A
A
B
B
C
C
D
D
1
2
3
4
5
6
7
8
9
پيشينه تاريخي
تركيه كشوري است با فرهنگي غني، مردمي اصيل و طبيعتي زيبا و متنوع. اين سرزمين زيبا همچنين بهعنوان مهد بسياري از تمدنها در طول تاريخ شناخته شده است. در نتيجۀ موقعيت جغرافيايي اين كشور، تركيه در واقع بهعنوان پل ارتباطي شرق و غرب ايفاي نقش نموده است و ملت تركيه دائماً با فرهنگهاي بسياري در ارتباط بودهاند. در طي قرون، سلاطين بسياري آمده و رفتهاند و هر كدام از خود ردّي در اين كشور بر جاي نهادهاند. يك بخش فوقالعاده و بسيار مهم تاريخ تركيه مربوط بهمرحلۀ رشد كليساي اوليه در اين كشور است. در دوران امپراتوري روم، پولس رسول سفرهاي بشارتي زيادي بهسرزميني كه اكنون تركيه خوانده ميشود داشت. حتي هفت كليساي ذكر شده در كتاب مكاشفه در تركيه امروزي واقع شدهاند.
كنستانتين در سال ۳۲۵ ميلادي، امپراتوري رو بهزوال روم را متحد و نيرومند ساخت. وي پايتخت روم نوين را بهنام كنستانتينوپل كه همان استانبول امروزي است بنياد نهاد. چند صده پس از كنستانتين، وقايع بسياري در تركيه رخ داد كه هويت امروزي اين ملت را شكل داد. تركهاي سلجوقي با زور كنستانتينوپل را تسخير نموده و اسلام را به اين منطقه معرفي كردند. پس از امپراتوري سلجوقي، امپراتوري عثماني قدرت را در تركيه بهدست گرفت. امپراتوري عثماني بزرگترين و مقتدرترين امپراتوري اسلامي در طول تاريخ بوده است. اين امپراتوري تا اوايل دهۀ
2
۱۹۰۰ تركيه را تحت كنترل خود داشت. در بحبوحۀ آشوبهاي جهاني و داخلي، به رهبري مصطفي كمال يا آتاتورك (بهمعناي لغوي پدر ترك)، تركيه بهسوي دوران پيشرفت نويني هدايت شد. نفوذ و ايدههاي وي آنچه را ما امروزه بهنام تركيه ميشناسيم شكل بخشيد.
ملاحظات تاريخي
با فروپاشي شوروي، از اهميت منطقهاي دو كشور تركيه و اسرائيل براي غرب كاسته شد اما براي اين دو كشور فرصتهاي جديدي فراهم گرديد تا به تقويت موضع و جايگاه خود بپردازند. افزايش استحكام و قدرت جمهوري اسلامي و پيدايش جنبشهاي اسلامي منطقه، از جمله اين فرصتها بود اما مهمترين آنها پيدايش خلأ قدرت در حوزه قفقاز و آسياي مركزي است. تركيه از طريق قرابتهاي فرهنگي و موقعيت ترانزيت، و اسرائيل نيز با پشتوانه قدرت اقتصادي و تكنولوژيك، زمينههاي حضور در آسياي ميانه را فراهم كردند. هيچكدام از اين دو كشور بهتنهايي قادر به ايفاي نقش محوري در اين منطقه نبودند و برهميناساس محور آنكارا ــ تلآويو تشكيل گرديد تا اين مقصود فراهم شود. بدونشك نفوذ اسرائيل در ميان همسايگان شمالي ايران و مناسبات اقتصادي و فرهنگي تركيه و اسرائيل با كشورهاي حوزه قفقاز، هم به لحاظ اقتصادي و هم به لحاظ امنيتي، ايران را با تنگناهاي فراواني روبرو ميكند كه انرژي، تجارت، فرهنگ و مسائل استراتژيك نظامي از جمله آنها است. با توجه به منافع مشترك روسيه و ايران در منطقه، ايران توانست از طريق گسترش همكاريهاي همهجانبه با روسيه، محور قدرتمندي را در مقابل آنها ايجاد كند تا موازنه قدرت را تاحدودي برقرار نمايد.
در اين پژوهش، ضمن اشاره اجمالي به زمينههاي گرايش كشورهاي تركيه و اسرائيل به يكديگر، به اين موضوع پرداخته ميشود كه همكاريهاي اين دو كشور در آسياي مركزي و قفقاز چه تاثيري بر امنيت ملي و منافع جمهوري اسلامي ايران برجاي گذاشته است.
كشورهاي تركيه و اسرائيل، پس از پايان جنگ سرد، تحت تاثير تحولات بينالمللي و منطقهاي و نيز بر اثر شرايط داخلي كشورهاي خود، همكاريهاي همهجانبه خود را در ابعاد مختلف اقتصادي، سياسي و نظامي گسترش دادند و به روابط فيمابين، بعد استراتژيك بخشيدند. اوج اين همكاريها، انعقاد پيمان استراتژيك 1996 ميان دو كشور تركيه و اسرائيل بود. شكلگيري محور تركيه ــ اسرائيل، باعث همسويي اقدامات و جهتگيريهاي اين دو كشور در آسياي مركزي و قفقاز گرديد و حضور سياسي، نظامي و اقتصادي اين دو كشور را در منطقه تقويت نمود.
كشورهاي تركيه و اسرائيل، در حوزه خزر منافع و اهداف مشتركي را دنبال ميكنند و درصدد برآمدهاند با تلفيق امكانات و تواناييها، مواضع خود را در منطقه تقويت نمايند و دراينراستا از حمايتهاي نظامي، سياسي و اقتصادي ايالاتمتحده نيز بهره ميبرند. امريكا، در حوزه خزر، با دنبالكردن سياست مهار و انزواي جمهوري اسلامي ايران، با هر نوع حضور و نفوذ ايران در اين ناحيه مقابله ميكند؛ بهعبارتديگر هر اقدامي كه به انزوا و تضعيف منافع ملي ايران در منطقه بينجامد، مطلوب ايالاتمتحده است و در اين راستا دولت امريكا از فعاليتهاي متحدان منطقهاي خود حمايت ميكند. دراينميان، اقدامات و جهتگيريهاي كشورهاي تركيه و
3
اسرائيل در آسياي مركزي و قفقاز با استراتژي منطقهاي ايالاتمتحده همخواني بيشتري دارد؛ ضمنآنكه مسير حضور و نفوذ ايالاتمتحده را نيز در منطقه هموار ميسازد.[i]
شكلگيري مثلث تركيه ــ اسرائيل ــ ايالاتمتحده در حوزه خزر، ضمن تضعيف حضور ايران در اين حوزه، كشورهاي منطقه را به پايگاه دشمنان جمهوري اسلامي ايران تبديل نموده است. اين مساله، تهديد بزرگي براي امنيت ملي ايران تلقي ميشود. ازاينرو جمهوري اسلامي ايران نيز درصدد برآمده است از طريق نزديكي به كشورهاي منطقهاي همسو با منافع خود، با پيامدهاي شكلگيري اين محور جديد مقابله نمايد. علاوه بر ايران، تقويت حضور امريكا و متحدان منطقهاي آن در حوزه خزر با منافع روسيه نيز كه اين ناحيه را حيات خلوت خود ميشناسد، در تقابل است. بنابراين كشورهاي ايران و روسيه به منظور مقابله با آثار و پيامدهاي منفي ناشي از نفوذ بيشتر كشورهاي تركيه، اسرائيل و امريكا در مناطق آسياي مركزي و قفقاز، با اقدام به تقويت روابط استراتژيك فيمابين، همكاريهاي همهجانبه خود را در سطوح مختلف داخلي، منطقهاي و بينالمللي گسترش دادهاند.
در چارچوب تئوري اتحاد، هنگاميكه دو يا چند دولت براي تامين بهتر منافع ملي خود به اتحاد يا همكاري با يكديگر مبادرت ميورزند و درصدد تعقيب اهداف تجديدنظرطلبانه برميآيند، اين امر باعث بهمخاطرهافتادن امنيت و منافع ملي دولتهاي ديگر ميگردد و طبعا اين دولتها نيز، براي حفظ وضع موجود، به عكسالعمل ميپردازند. درواقع طبق نظريه موازنه قدرت، يكي از مهمترين انگيزههاي شكلگيري اتحادها، جلوگيري از دستيابي يك كشور يا مجموعهاي از كشورها به موقعيت مسلط ميباشد.[ii]
دركل، كشورها هنگامي به سمت همكاريهاي دوجانبه و يا چندجانبه روي ميآورند كه احساس كنند بهتنهايي نميتوانند اهداف و منافع خود را در داخل يا خارج تامين كنند و يا خطر مشتركي آنها را تهديد ميكند كه با اتكا به منافع ملي قابل دفع نيست. بنابراين بايد گفت: بنيان اتحاد و همكاري ميان كشورها، بر اشتراك در منافع و تهديدها استوار است.[iii] ازاينرو، بدونشك، اتحاد تركيه و اسرائيل و همكاريهاي همهجانبه اين دو كشور در آسياي مركزي و قفقاز و همچنين همكاريهاي همهجانبه جمهوري اسلامي ايران و روسيه در اين منطقه، نيز ناشي از منافع و تهديدات مشترك است و بايد اين فرايند را نوعي يارگيري سياسي، اقتصادي و نظامي در منطقه به منظور مقابله با تهديدات و يا تامين منافع ملي مشترك تلقي كرد.
پس از فروپاشي شوروي، كشورهاي ايران و روسيه مناسبات خود را در سطوح مختلف داخلي، منطقهاي و بينالمللي افزايش دادند. عوامل موثر بر ارتقاي اين روابط در سطوح سهگانه را چنين ميتوان برشمرد: 1ــ در سطح داخلي: نيازهاي تكنولوژيك ايران و منافع اقتصادي روسيه 2ــ در سطح منطقهاي: شكلگيري اتحاديههاي منطقهاي و تلاش قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي براي تحديد نفوذ ايران و روسيه در حوزه خزر (همكاريهاي همهجانبه تركيه و اسرائيل در آسياي مركزي و قفقاز كه تهديدي براي منافع ملي ايران و روسيه محسوب ميشود، از جمله عوامل تاثيرگذار در اين زمينه بهشمار ميرود.) 3ــ در سطح بينالمللي: مواضع مشترك ايران و روسيه در مخالفت با نظام تكقطبي در جهان به رهبري ايالاتمتحده.