دانلود مقاله در مورد رجعت
دسته بندي :
مقاله »
مقالات فارسی مختلف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 43 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
مقدمه
يكى از مباحثى كه از ديرباز پيرامون آن سخن گفت شده و پيوسته مورد نقد و ايراد از يكسو، و پاسخگوئى و دفاع از سوى ديگر بوده، مسأله «رجعت» است. بدين معنى كه برخى از آيات قرآن شريف و روايات منقول از خاندان رسالت از بازگشت گروهى از انسانها به دنيا پيش از برپائى رستاخير گزارش مىدهند، و پيروان آئين تشيع نيز در پذيرش آن كمترين ترديد به خود راه نداده، بدين جهت در كتب عقايد و كلام به صورت مختصر و كوتاه از اين عقيده سخن به ميان آمده و در صورت لزوم به دلايل و شواهدى بر صحت آن اشاره شده است .
اما برخى از نويسندگان مسلمان در گذشته و حال در كتابهاى خود به نقد اصل رجعت پرداخته، شبهاتى پيرامون آن وارد كردهاند. و به بسا اظهار داشتهاند كه اين عقيده ريشه اسلامى ندارد و از انديشهها و عقايد مكاتب و مذاهب ديگر به اسلام سرايت نموده است. البته عالمان بزرگ اسلامى - كه پاسداران مرزهاى عقيده و ايمان هستند، هرگز اينگونه انتقادات و اعتراضات را بدون پاسخ نگذارده، با بيان و قلم، رايت مقدس دفاع از آرمانهاى اصيل اعتقادى را بر دوش كشيدهاند.
از اين رو مىبينيم كه كتب بسيارى در بررسى عقيده رجعت و نفى شبهات وارد پيرامون آن، نگاشته و هرگاه مخالفان و منكران لبه حمله خويش را تبزتر كردهاند، اينان نيز بر شمار نوشتههاى علمى خود افزوده و چون مشعلهايى فروزان به روشنگرى و هدايت پويندگان راه حق و جويندگان چشمههاى زلال معرفت پرداختهاند. مثلاً در قرن دوم و سوم هجرى كتابهايى چند بدست توانمند دانشمندان شيعه درباره رجعت نوشته شده، و در قرن چهارم و پنجم شمار آن كاهش يافته و از قرن ششم به اين سو گاهگاه نوشتهاى در اين زمينه تأليف گرديده است. همچنانكه در چند دهه اخير نيز به علت گسترش مخالفتها و انتقادات، به ويژه از سوى برخى مذاهب جديدالتأسيس، شمارى از عالمان و قلم پردازان به تأليف كتاب مستقل و استدلالى در همين مبحث دست يازيدهاند.
اينك به منظور روشن ساختن اذهان كليه كسانى كه مايلند اين مسأله را با كمال بى طرفى مطالعه و بررسى كنند، بحث رجعت را در صفحات آينده بررسى كرده از خلاصه گويى پيروى مىكنيم. مباحث ما را در اين رساله، امور ياد شده در زير تشكيل مىدهد:
1- مفهوم رجعت.
2- شيعه و رجعت.
3- ظهور مهدى منتظر و رجعت.
4- امكان رجعت از ديدگاه عقل.
5- بازگشت به دنيا در امتهاى پيشين.
6- زمينههاى مساعد رجعت در قرآن و صحاح و سنن.
7- دليل وجود رجعت در امت اسلامى.
8- پرسشها و پاسخها پيرامون رجعت.
رجعت از ديدگاه عقل , قرآن , حديث , حسن طارمى
مفهوم رجعت
رجعت در لغت به معناى «بازگشت» بكار مىرود و در اصطلاح به بازگشت گروهى از مردگان به اين جهان همزمان باقيام جهان حضرت مهدى (ع) گفته مىشود، و طبعاً بازگشت اين گروه قبل از فرا رسيدن رستاخيز خواهد بود. روى اين اصل گاهى از رجعت در شمار رويدادهاى قبل از قيامت ياد مىشود و گاهى در زمره حوادث مربوط به ظهور مهدى منتظر مذكور مىگردد. ولى بايد دانست كه مسأله رجعت از ديدگاه شيعه رويدادى است مستقل از دو موضوع ياد شده (قيامت - و ظهور حضرت مهدى«عج»)، اگر چه بين هر سه موضوع پيوند زمانى برقرار است .
2
محدث گرانقدر شيعى شيخ حر عاملى مىنويسد:
«مراد از رجعت در نزد ما همانا زندگى بعد از مرگ و پيش از قيامت است، و همين معنى است كه از لفظ رجعت به ذهن خطور مىكند و دانشمندان بر آن تصريح كردهايد» 1.
فقيه و متكلم تواناى شيعى شيخ مفيد مىفرمايد:
«خداوند شمارى از امت محمد (ص) را بعد از مرگشان و پيش از برپائى قيامت بر مىانگيزد، و اين از اختصاصات مذهب آل محمد عليهم السلام مىباشد و قرآن بر درستى آن گواهى مىدهد».2
دانشمند متبحر شيعه در قرآن چهارم سيد مرتضى علم الهدى پيرامون رجعت از نظر شيعه مىنويسد:
«عقيده شيعه اماميه چنين است كه خداوند متعال به هنگام ظهور امام زمان حضرت مهدى (عج) گروهى از شيعيان را كه پيش از قيام آن حضرت از دنيا رفتهاند، به دنيا باز مىگرداند تا آنان به پاداش ياورى و همراهى و درك حكومت آن وجود مقدس نائل آيند؛ و نيز برخى از دشمنان حضرتش را زنده مىكند تا از ايشان انتقام گيرد، بدين ترتيب كه آشكارى حق و بلندى مرتبت پيروان حق را بنگرند و اندوهگين شوند» 3.
علامه مجلسى - قدس سره - پس از نقل روايات فراوان و ذكر اقوال بزرگان درباره رجعت مىنويسد:
«از ديدگاه ما (شيعيان) رجعت به (گروهى از) مؤمنان راستين و كافران فرو رفته در گرداب كفر والحاد اختصاص دارد و كسى غير از اين دو گروه به دنيا باز نخواهد گشت».4
از اين بيانات و با توجه به احاديثى كه در كتب معتبر شيعه گردآورى شده به روشنى بر مىآيد كه شيعيان رجعت را منحصر به بازگشت گروهى از مؤمنان و كافران مىدانند و بس. اينان با استناد با دلائل متقن و خللناپذير معتقدند كه بنا بر وعده حتمى الهى، آخرين ذخيره خداوندى، حضرت مهدى (عج) كه همنام و هم كنيه پيامبر خاتم و از نسل آن حضرت مىباشد - در روزگارى كه زمان آن بر ما پوشيده است، پرده غيبت را كنار مىزند و با ظهور خويش كاخ ستمگران را درهم مىشكند خداجويان را به عزت مىرساند، شوكت مسلمين را زنده مىكند و خفاشان شبهاى تيره را براى هميشه از صفحه روزگار محو مىنمايد. آنگاه همزمان با قيام اين رادمر عدل گستر گروهى از مؤمنان و منكران به جهان مادى بازگشته و هر گروه براساس كردار پيشين خود به ثواب و عقاب نائل مىآيند. 5
پى نوشتها:
1- الايقاظ من الهجعه فى البرهان على الرجعه، باب دوم.
2- بحارالانوار 136/53 (نقل از «مسائل السرويه» شيخ مفيد).
3- بحارالانوار 138/53 (نقل از رسالهاى كه سيد مرتضى در پاسخ مردم رى نوشته است).
4- بحارالانوار 138/53.
5- ظهور حضرت ولى عصر وقيام جهانى آن حضرت مورد اتفاق همه فرق اسلامى بوده، و در بسيارى از كتب حديثى، تاريخى و كلامى دانشمندان مسلمان بر صحت اين عقيده تصريح شده است. براى آشنائى با نظريات و اعترافات شخصيتهاى اسلامى در اين زمينه به كتاب فارسى «دانشمندان عامه و مهدى موعود» (نگارش آقاى دوانى) و كتاب عربى «منتخب الاثر فى الامام الثانى عشر» (تأليف حضرت آية الله صافى) و ديگر كتب مربوط رجوع شود.
رجعت از ديدگاه عقل , قرآن , حديث , حسن طارمى
ظهور مهدى منتظر و رجعت
برخى ناآگاهان چنين پنداشتهاند كه ظهور حضرت مهدى (عج) پس از غيبت همان رجعت است، در حاليكه چنين نيست. زيرا غيبت از نظر شيعه جز زندگى آن حضرت در اين جهان ماده به صورت يكفرد ناشناخته چيز ديگرى نيست و شيعه حضرت مهدى را زنده مىداند و در انتظار ظهور حضرتش بسر مىبرد. اما رجعت به معنى زنده شدن گروهى از مؤمنان و كافران وبازگشت آنان به دنياست و به هيچ روى با غيبت ارتباط ندارد. روايات رجعت در كتاب شيعه موجود است و هر كس با مراجعه به آنها در مىيابد كه هيچگاه در هيچ روايتى، قيام امام عصر را رجعت نخواندهاند و هرگز كسى آن حضرت را مرده نمىداند تا ظهورش را بتوان رجعت خواند.
گذشته از اين، اگر رجعت همان انتظار ظهور منجى باشد، نبايد شيعه را به خاطر داشتن چنين اعتقادى نكوهش كرد، چرا كه برخى از فرق اسلامى - حتى از اهل تسنن - نيز بر اين عقيده بوده و چشم براه ظهور شخصيتى از نسل رسول گرامى هستند.
3
خلاصه آنكه: مسأله رجعت و ظهور امام عصر (ع) دو رويداد مستقل از يكديگرند، كه يكى از آن دو (قيام حضرت مهدى) مورد تأييد همه فرق اسلامى بوده (اعم از اينكه متولد شده و هم اكنون زنده است و يا در آينده ديده به جهان خواهد گشود) و ديگرى (رجعت) كه چنين نيست و فقط شيعى مذهبان درباره آن بحث و گفتگو كردهاند. البته بر اساس روايات موجود، بين ظهور مهدى منتظر و وقوع رجعت پيوند زمانى وجود دارد، ولى اين پيوند هرگز نشانه اتحاد و يگانگى دو مسأله نمىباشد.
نكته ديگرى كه از توضيح آن ناگزيريم، اين است كه:
هرگاه ظهور پس از غيبت را رجعت بناميم، بايد در دو مورد بنابر نظر اهل تسنن به رجعت قائم شويم:
1- شكى نيست كه حضرت موسى به حكم آيه «و واعدنا موسى ثلاثين ليلة...» 17 مدت چهل شبانه روز ازقوم خود جدا شد و دور از انظار آنان زندگى كرد، آنگاه پس از سپرى شدن چهل روز به ميان قوم خود بازگشت .
2- طبرى و ابن سعد و ديگران چنين گزارش مىدهند: «هنگامى كه رسول خدا دعوت حق را لبيك گفت، خليفه ثانى از جاى برخاست و فرياد برآورد كه: چند تن ازمنافقان پيامبر را مرده مىپندارند. بخدا سوگند آن حضرت نمرده است، بلكه نزد پروردگار خود رفته است همانگونه كه موسى بن عمران به آستان خدا شتافت و چهل شب از ديده مردم پنهان بود، سپس نزد ايشان بازگشت در حاليكه مردم او را مرده مىخواندند. قسم به خدا، رسول گرامى باز مىگردد و آنگاه دستها و پاهاى كسانى را كه به حضرتش نسبت مرگ دادند، جدا خواهد نمود» 18 البته وى پس از گفتگوئى كوتاه با ابوبكر نظر خود را پس گرفت و رحلت پيامبر را باور كرد؛ اما اين عبارت نشان مىدهد كه ظهور پس از غيبت محال نيست .
در فرازهاى آينده به بررسى براهين عقلى و نقلى بر امكان رجعت و سازگارى آن با معارف اسلامى مىپردازيم و موارد چندى از وقوع بازگشت به دنيا در زمانهاى گذشته را مورد بررسى قرار داده دلائل تحقق آن را در زمان آينده، ذكر مىكنيم .
پى نوشتها:
17- اعراف: 142 - «موسى را براى مدت سى شى به ميعاد فرا خوانديم و آن را با ده شب ديگر به اتمام رسانيديم. پس ميقات پروردگارش چهل شب به طول انجاميد».
18- تاريخ طبرى 442/2 - الطبقات الكبرى 266/2.
رجعت از ديدگاه عقل , قرآن , حديث , حسن طارمى
دليل وجود رجعت در امت اسلامى
مكتب تشيع براساس پيروى از قرآن و خاندان رسالت، استوار است، و شيعيان معتقدند كه در شناخت و دريافت معارف اسلامى بايد به اين دو گوهر گرانبها چنگ زد و ازپرتو انوار درخشان اين دو منبع پرفيض بهره برد. شيعه اين اعتقاد را نه از پيش خود ساخته، بلكه بنيانگزار آئين اسلام و آورنده شريعت مطهر، يعنى رسول گرامى (ص)، در سخنان گهربار خود پيوسته بر آن تأكيد ورزيده و ضرورت پايبندى به رهنمودهاى قرآن و عترت خويش را يادآور شده است .
در حديث معروف ثقلين بر اين نكته به روشنى تصريح شده، آنجا كه مىفرمايد:
انى تارك فيكم ثقلين ما ان تمسكتم به لن تضلوا بعدى. احدهما اعظم من الاخر: كتاب الله حبل ممدود من السماء الى الارض ؛ و عترتى اهل بيتى. و لن يتفرقا حتى يردا على الحوض. فانظروا كيف تخلفونى فيهما. 76
من در ميان شما چيزى را برجاى مىگذارم كه اگر بدان چنگ زنيد، پس از من هرگز گمراه نخواهيد شد. يكى از ايندو از ديگرى بزرگتر است: كتاب خدا، ريسمانى كشيده از آسمان به سوى زمين؛ و عترت من كه اهل بيت من هستند. ايندو به هيچ روى از يكديگر جدا نمىشوند تا در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند، پس بنگريد كه در باره ايندو و براى من چگونه جانشينى خواهيد بود .
محدثان بزرگ مسلمان، اعم از شيعه و سنى، اين سخن پيشواى گرانقدر اسلام را نقل كرده و در كتب معتبر حديثى صحت و قطعيت صدور آن را تأييد نمودهاند، بگونهاى كه ترديدى در تواتر آن وجود ندارد. 77
4
قابل توجه آنكه حديث ياد شده فقط يكبار از لسان مقدس شارع شنيده نشده، بلكه آن حضرت لااقل در چهار مورد اين جمله را بيان داشتهاند كه عبارتنداز: 1- روز عرفه هنگامى كه سوار بر شتر بودند، 2- در مسجد خيف، 3- در روز غدير به هنگام بازگشت ازحجة الوداع، 4- روز رحلت در آخرين خطابهاى كه بر فراز منبر ايراد فرمودند. از اينرو مىبينيم كه بيش از 30 تن از صحابه رسول الله (ص) آن روايت كرده و قريب به سيصد تن ازبزرگان اهل سنت به نقل و ثبت آن همت گماردهاند.
بنابراين تنها راه صحيح آگاهى از حقايق و معارف دينى و تنها طريق نجات ازگمراهى و سرگردانى، دل در گروه قرآن و عترت داشتن است و بس. ايندو هستند كه مبين راه رستگارى بوده ابعاد گوناگون ديانت را مىشناسانند، و باورهاى اعتقادى، فروع فقهى، رويدادهاى تاريخى مربوط به امم گذشته، پايان كار جهان، سراى ديگر و ويژگيهاى آن، دستورات اخلاقى و ساير مسائل اسلامى را بدون خطا و اشتباه بازگو مىكنند و بر امت رسول خاتم است كه لحظهاى از ايندو گوهر جدا نشود و هيچگاه بر آندوپيشى نجويد. و راستى را كه سزاوار است شمارى چند از عالمان و محققان فرق اسلامى گردهم آيند و پيرامون چگونگى بكارگيرى اين دستور العمل صريح به بحث و گفتگو نشسته نتايج آن را در اختيار امت اسلامى قرار دهند، تا آنان از اين رهگذر به ثمرات ارزندهاى دست يابند.
در هر صورت، شيعه بر خود فرض مىداند كه هيچگاه عقيدهاى بر خلاف بيانات اين دو ركن استوار را نپذيرد و هرگاه ايندو آموزگار صديق نكتهاى را بيان كردند، بدان ايمان آورد.
حال سخن در اين است كه روايات بى شمارى از دودمان پاك پيامبر بزرگ اسلام (ص) در دست است، كه دلالت بر وقع رجعت مىكند. در اين روايات تصريح شده است كه بازگشت گروهى از مؤمنان و شمارى از كافران و گناهكاران به دنيا مقارن ظهور امام منتظر (عج) و پيش از رستاخيز، امر قطعى و مسلم است. در فرازهاى پيشين سخنى از علامه مجلسى نقل شده كه شمار روايات مربوط به رجعت را نزديك به دويست حديث معرفى كرده و معتقد به تواتر آنها شده است. همچنانكه شيخ حر عاملى نيز مدعى تواتر معنوى احاديث پيرامون رجعت گرديده است. 78
اين دو دانشمند بزرگ هر يك در كتابى مستقل به نقل اخبار وارده درباره رجعت پرداختهاند، كه برخى از آنها را براى نمونه از كتاب شريف «بحارالانوار» مىآوريم .
1- امام صادق (ع) درباره رجعت كنندگان مىفرمايد:
ان الرجعة ليست بعامة، و هى خاصة، لا يرجع الا من محض الايمان محضاً او محض الشرك محضاً 79.
پديده رجعت همگانى نيست، بلكه به جمعى محدود اختصاص دارد. و جز مؤمنان راستين و مشركان فرو رفته در منجلاب كفر و شرك، هيچكس به دنيا باز نمىگردد.
2- امام باقر (ع) در بيان رجعت از نظر قرآن و نفى نظريه مخالفان و منكران اين عقيده به آيه 83 نمل استناد كرده و مىفرمايد:
اما يقرؤون القرآن: «و يوم نحشر من كل امة فوجا»؟ 80
آيا اينان قرآن را نخواندهاند كه مىفرمايد: «آن روز كه از هر امتى، دستهاى را فراهم مىآوريم» ؟
3- امام ششم در همگونى و مشابهت رجعت با ظهور حضرت مهدى (ع) و رستاخيز مىفرمايد:
ايام الله ثلاثة: يوم القائم (ع) و يو الكرة و يوم القيامة 81
روزهاى خدايى سه تايند: روز قبام امام عصر (ع)، روز رجعت و روز رستاخيز.
4- و از هم ايشان در بيان اهميت اعتقاد به رجعت نقل شده است:
ليس منا من لم يومن بكرتنا82
هر كس بازگشت دوباره ما را به دنيا باور نكند، از ما نيست .
5- و نيز يكى از ويژگيهاى انسان مؤمن را اعتقاد به رجعت معرفى كردهاند. شيخ صدوق در كتاب صفات الشيعه از امام صادق (ع) روايت مىكند:
من اقر بسبعة اشياء فهو مؤمن. و ذكر منها الايمان بالرجعة.83