دانلود مقاله در مورد صنايع كوچك در ايران
دسته بندي :
مقاله »
مقالات فارسی مختلف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
صنايع كوچك در ايران و اندونزي
چكيده
يكي از راههاي توسعه صنعتي كه در سالهاي اخير موردتوجه كشورهاي درحال توسعه و حتي توسعه يافته قرارگرفته، روي آوردن بـــه كوچك سازي صنايع و اتكا به توسعه و گسترش صنايع كوچك و متوسط به عنوان موتور توسعه صنعتي و اقتصادي است.
در ايران، صنايع كوچك علي رغم اينكه از مزايا و امتيازات چشمگيري در توسعه صنعتي و اقتصادي كشور برخوردار است، اما با تنگناهاي زيادي مواجه است كه به شكنندگي و تعطيلي اين صنايع در سالهاي اخير منجر شده است. يكي از مشكلات عمده و چشمگير صنايع كوچك كه قدرت رقابتي آنها را با صنايع بزرگ مشابه به شدت كاهش مي دهد، مشكل پيشرفته نبودن فناوري مورداستفاده آنها در فرايند توليد است.
در ايـــن مقاله، پس از بــررسي اهميت نوين سازي واحدها و شركتهاي توليدي صنعتي كوچك (1) و شناسايي شاخصهاي به روز كردن صنايع كوچك، با استفاده از يك مطالعه ميداني از واحدهاي توليدي صنعتي كوچك (49 - 10 نفر كاركن) از سراسر كشور، اقدام به مطالعه وضعيت پيشرفته بودن آنها با استفاده از شاخصهاي موردمطالعه مي گردد. سپس موانع و مشكلات مدرن بودن صنايع كوچك موردمطالعه قرار مي گيرد و راهكارهايي جهت رفع اين مشكلات مطرح مي شود.
مفهوم نوين سازي صنايع كوچك
نوين سازي يك فرايند مداوم و مستمر است كه با آهنگ سريع نوآوريها و ابداعات فناوري و رقابت بيشتر شتاب مي گيرد و درصورتي كه بخش صنايع كوچك بخواهد رقابت و حيات اقتصادي خود را حفظ كند، بايد به نوسازي، به عنوان يك عامل مهم و اساسي بنگرد. هر نوع نوين سازي در واحدهاي صنعتي كوچك بايد به افزايش توانايي آنها در ميزان فروش منجر شود.
هدف نهايي هر برنامه نوين سازي بايد به اين امر منجر شود كه صنايع خوداتكا گردند و بدون آنكه به حمايتهاي بيشتري از جانب دولت نياز داشته باشند، بتوانند واحد توليدي خود را به گونه اي اداره كنند كه از سود اقتصادي مناسبي برخوردار باشند و با ارائه محصولات قابل رقابت بتوانند از بازارهاي داخلي و خارجي بهره مند شوند.
شاخصهاي ارزيابي
شاخصهاي ارزيابي نوين سازي واحدهاي صنعتي كوچك را مي توان به شاخصهاي فني و اقتصادي تقسيم كرد كه مهمترين ويژگيهاي آن به شرح ذيل است (وپا، 1993، ص 200):
الف) شاخصهاي فني:
1 - جايگزيني و تعويض ماشين آلات و تجهيزات فرسوده با مدلهاي جديد و مدرن تر؛
2 - حمل و نقل و جابجايي بهتر مواد؛
3 - كنترل موجودي دقيق شركت؛
4 - برخورداري از مديريت صحيح؛
5 - برخورداري از حداقل يك سوم نيروي انساني تحصيلكرده فوق ديپلم به بالا؛
6 - برخورداري از روند طراحي و توليد و خط مكانيزه توليد مهندسي؛
7 - در طول 5 سال گذشته، حداقل يك بار تغيير در فناوري سخت افزار و نرم افزار واحدهاي توليدي ايجاد شده باشد؛
8 - برخورداري شركت از فناوري پيشرفته بازاريابي براي معرفي و فروش محصولات؛
9 - ارائه خدمات بعداز فروش.
ب) شاخصهاي مهم اقتصادي:
1 - افزايش ميزان فروش؛
2 - افزايش ظرفيت توليد با قيمت تمام شده كمتر؛
3 - افــــــــزايش در سرعت برگشت سرمايه گذاري ها؛
4 - صادرات محصولات به خارج؛
5 - تنوع در محصولات توليدي؛
6 - برخورداري شركت از قيمت قابل رقابت در بازارهاي داخلي و خارجي؛
7 - بهره وري بالاي عوامل توليد.
بررسي وضعيت مدرن بودن صنايع كوچك
برپايه آخرين آمار دردسترس، تعداد واحدهاي توليدي صنعتي كوچك (49 - 10 نفر كاركن)، در سال 1379، 8426 واحد توليدي است (مركز آمار ايران، 1380). از جامعه آماري فوق، يك نمونه 100 تايي انتخاب شد كه باتوجه به تعداد گروههاي مختلف نه گانه صنعتي وزن هر فعاليت صنعتي و نمونه گيري آماري مناسب از آن در سراسر كشور مشخص شد(2) (جدول 1).
درنهايت ازطريق ارسال پرسشنامه به واحدهاي توليدي صنعتي كوچك موردمطالعه، وضعيت مدرن بودن آنها باتوجه به شاخصهاي پيشرفته بودن صنايع موردپرسش قرارگرفت كه نتايج آن در جدول (2) ارائه شده است.
همــان طوري كه در جدول (2) ملاحظه مي شود، متوسط برخورداري از شاخصهاي نوين سازي در صنايع ماشين آلات، تجهيزات ومحصولات فلزي، صنايع شيميايي و صنايع نساجي، پوشاك و چرم به ترتيب بيشتر از صنايع ديگر بوده است. صنايع چوب و محصولات چوبي و صنايع كاغذ، مقوا، چاپ و صحافي كمتر از شاخصهاي نوين سازي برخوردار بوده اند.
ضمناً در بين 14 شاخص موردمطالعه، افزايش ميزان فروش در طول 5 سال گذشته، تنوع محصولات، برگزاري دوره هاي آموزشي، روشهاي مدرن بازاريابي، برخورداري از واحد مكانيزه توليد وجايگزيني ماشين آلات، بيشتر از ساير شاخصها موردتوجه صنايع كوچك بوده است و صادرات محصولات (به عنوان يكي از شاخصهاي مدرن بودن) چندان موردتوجه آنها نبوده است.
تفكيك واحدهاي صنعتي كوچك به مدرن و غيرمدرن
در اين بخش از تحقيق، با استفاده از اطلاعات به دست آمده از 14 شاخص مدرن بودن 100 واحد صنعتي كوچك موردمطالعه، آنها را به صنايع مدرن و غيرمدرن طبقه بندي مي كنيم. در اينجا بايد پرسيد آيا شاخصهاي 14گانه موردمطالعه تاثير يكساني در مدرن بودن واحد توليدي دارند؟
از آنجا كه وزن دادن به هركدام از شاخصهاي 14گانه مدرن بودن صنايع از لحاظ تاثيري كه در مدرن سازي صنايع دارند، داراي مبناي علمي و فني، تجربي نيست، لذا پس از مشورت با كارشناسان و استادان مجرب اقتصاد صنعتي، تصميم بر آن شد كه وزن مساوي به شاخصهاي 14گانه داده شود و تاثير هركدام از آنها در مدرن سازي واحدهاي توليدي يكسان تلقي گردد. همچنين تصميم گرفته شد كه واحدهاي توليدي كه حداقل از شاخصهاي مدرن بودن موردمطالعه (حداقل 9 شاخص) را رعايت كرده اند، به عنوان واحدهاي توليدي نسبتاً مدرن و واحدهاي توليدي كه كمتر ازشاخصهاي مدرن بودن _(كمتر از 9 شاخص) را رعايت نكرده اند به عنوان واحد توليدي نسبتاً غيرمدرن تلقي شود.
طبق ضابطه فوق، از 100 واحد توليدي موردمطالعه، 34 واحد توليدي صنعتي كوچك نسبتاً مدرن و 66 واحد توليدي نسبتاً غيرمدرن بودند.
موانع و مشكلات نوين سازي
بدون شك نوين سازي واحدهاي توليدي صنعتي كشور هم به نفع صاحبان واحدهاي توليدي است و هم يكي از راههاي توسعه صنعتي در كشور است. زيرا از يك طرف صاحبان واحدهاي توليدي با نوين سازي واحد توليدي خود قادر به توليد محصولات با كيفيت بالا و با قيمت نسبتاً مناسب و قابل رقابت با محصولات مشابه داخلي و خارجي هستند. ازطرف ديگر، يكي از شاخصهاي توسعه صنعتي و اقتصادي كشور، تغيير در مباني علمي وفني توليد به منظور تغيير ساختار توليدي كشور از حالت سنتي به مدرن است (عظيمي، 1371، ص 21) و اين امر با نوين سازي صنايع تحقق مي يابد. در پرسشنامه ارسالي به واحدهاي توليدي صنعتي كوچك، سوالي در ارتباط با موانع و مشكلات مدرن سازي صنايع پـــرسيده شد كه نتايج پاسخ آن به شرح جدول (3) است.
همان طوري كه در جدول شماره 3 ملاحظه مي شود، از 100 واحد توليدي صنعتي كوچك موردمطالعه، 81 واحد توليدي كمبود سرمايه، 61 واحد توليدي كمبود نيروي انساني متخصص و ماهر، 82 واحد توليدي عدم برخورداري از حمايتهاي دولت و 79 واحد توليدي كمبود اطلاعات از فناوري هاي جديد را از موانع و مشكلات نوين سازي واحدهاي توليدي صنعتي كوچك مطرح كرده اند.
نتيجه گيري
بايد توجه داشت كه نوين ســازي صنايع (به خصوص واحدهاي صنعتي كوچك)، يك فرايند جمعي است كه در آن تمام كشور بايد مداخله و مشاركت داشته باشد و كليه فعاليتهاي صنعتي را دربرگيرد. نوين سازي بايد همچنين تمام جنبه ها و ابعاد مختلف صنعت مانند مديريت، بازارها، اعتبار مالي و روابط كاري و همين طور توليد وفرايند توليد را موردتوجه داشته باشد.
نوين سازي فقط زمانــــي موفقيت آميز خواهدبود كه مديران و صاحبان واحدهاي توليدي كاملاً داراي انگيزه باشند و مدرنيزاسيون را به عنــــــوان يك نياز اجتناب ناپذير جهت ادامه فعاليت توليدي خود و افزايش سودآوري تلقي كنند و مسئولان صنعتي و برنامه ريزان اقتصادي كشور نيز بايد به اين موضوع توجه كنند كه يكي از الزامات توسعه و پيشرفت صنعتي كشور، نوسازي صنايع كوچك و بزرگ است و سياستها و برنامه ريزيهاي كلان نيز بايد در اين راستا باشد.
در گذشته از نوسازي صنايع اين تلقي وجود داشت كه تعويض ماشين آلات فرسوده و جايگزيني آنها توسط ماشين آلات مدرن تر به نوسازي آنها منجر مي شود. اما امروزه چنين برداشت محض از نوسازي صنايع به هيچ وجه موردتاييد كارشناسان و متخصصان صنعتي و اقتصادي نيست. بلكه بايد نوسازي صنايع را از دو بعد فني و اقتصادي مدنظر قرار داد: