دانلود مقاله در مورد فرهنگ جامعه 47 ص
دسته بندي :
مقاله »
مقالات فارسی مختلف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 73 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مقدمه:
بي شك بالاترين و والاترين عنصري كه در موجويت هر جامعه دخالت اساسي دارد فرهنگ ان جاممعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشكيل مي دهد و با ؟ فرهنگ هر چند بعدهاي اقتصادي ، سياسي، صنعتي و نظامي قدرتمند و قوي باشد ولي پوچ ، پوك و ميان تهي است. «فرهنگ» كلمه اي بسيار رايج و مورد توجه در تمامي جوامع متمدن بوده است. به طوري كه با گسترش اجتماعات و پيچيده شدن روابط و افزايش امكانات و ابزار، بحث از فرهنگ بيشتر و ابعاد متعددي به خود مي گيرد. اگر تا دو قرن قبل جنبه هاي خاصي از زندگي اجتماعي و نقش محدودي براي فرهنگ وجود داشت، به تدريج نفوذ و قدرت فرهنگ و نقش آن در ابعاد مختلف جامعه بشري بسيار بيشتر است.
تحولات يك فرد در صحنه هاي منطقه اي و بين المللي كه چهره سياسي، فرهنگي جهان را تغيير داده اين تصور را بر خلاف القائات ، تبليغات و ادعاهاي جريانهاي خاصي كه محور مسائل و مشكلات و تصادفات در آينده اقتصادي و تكنولوژيكي خواهد بود، شكل مي دهد كه قدرتهاي مادي و صنعتي جهان تمامي امكانات خود را در جهت سلطة فرهنگي خود و نابودي فرهنگهاي ديگر قرار مي دهند.
نظامهاي سلطه و سازمانهاي بين الملي تحت كنترل آنان تا كنون نخواسته اند رابطه اي منطقي بين فرهنگ ، استقلال و توسعه برقرار نمايند. زيرا كه با ادامة سلطه و حاكميت آنان و غارت و چپاول كشورهاي ديگر منافات و مغايرت دارد. داشتن فرهنگ استقلال و توسعه واقعي و همه جانبه، مانع حضور و دخالت بيگانه خواهد بود.
حال سوال اساسي اينست كه چگونه جامعه اي مي تواند به اين مهم دست يابد؟
و پاسخ اينست كه:
جامعه اي كه به تعليم و تربيت خويش بها مي دهد و بناهاي فرهنگي و اموزشي، به ويژه مدارس آن در شهرها و روستاها، با عنايت به اصول مهندسي آموزشي از بهترين و پر جلوه ترين بناهي موجود باشد و معلمان آن از اقتدار زيادي برخوردار و موفق ترين، پر نشاط ترين و محبوب ترين الگوهاي اجتماعي باشند از بيش ترين پيشرفت فرهنگي ، اجتماعي برخوردار بوده ، كم ترين آفت ها و آسيب پذيري هاي فردي اجتماعي را خواهند داشت و همچنين جامعه اي كه وارث معلمان مقتدر باشد به يقين صاحب ارزش هاي والاي فرهنگي و توسعه يافته ترين نهادهاي اجتماعي خواهد بود.
هدف از توسعه فرهنگي
وقتي غربيها از توسعه فرهنگي در جهان سوم بحث مي كنند بيشتر تعريف و هدف از آن را يك قدم به جلو در بهره برداري از امكانت فرهنگي جامعه ذكر مي نمايند و اينكه فرهنگ از اختصاصي بودن و قشري و طبقاتي بودن خارج مي شود و به طبقه ويژه و مرفّه و متمكن اختصاص نداشته باشد و در اختيار همگان قرار گيرد چنانچه اگر بحث از توسعه سياسي باشد معنايش سهيم كردن مردم و مشاركت عموم ر رقم زدن سرنوشت سياسي خويش است.
اما در اسلام مفهومي بسيار عميق تر، ظريف تر و گسترده تر دارد. در اسلام مسئله تعالي معنوي انسانها و جامعه ، تهذيب نفس، مبارزه با فساد، رشد فضيلتها و تقوي ، بهره برداري عمومي از تقوي و عدالت اجتماعي، حاكميت روح اخوت اسلامي و نظم و انضباط و قانون ، رشد بينش و بصيرت ديني و اهي ، حاكميت ارزشهاي ديني و خلاصه بارور شدن و شكوفايي استعدادهاي علمي و افزايش خودآگاهي افراد جامعه و بيداري وسيع و همه جانبه ملت از اهداف توسعة فرهنگي است.
بديهي است اهدافي به اين وسعت وعمق هرگز در فرهنگهاي بشري مورد توجه قرار نگرفته و قرار نخواهد گرفت. در اينجا توجه به اين معنا لازم است كه اسلام به ابعاد وجودي انسان عمق و وسعت مي دهد و او را در حصار محدود ماديات زنداني نمي نمايد و اين بدان معنا نيست كه با توجه به حيات معقول و معنوي انسانها، از حيات مادي و دنيوي آنها غفلت شود و آنها را به عزلت و گوشه نشيني و گوشه گيري فرا خواند بلكه تحول در حيات و بينش انسانها مقدمه اي است براي تحول در زندگي انسانها، و زندگي آخرت و حيات معقول و الهي انسانها در جهان واپسين تبعي اي است از زندگي معقول و برتر و حسنه انسانها در اين جهان (الدنيا مزرعه الاخره) كه همه ما از خداوند مي خواهيم ربنا آتنا في الدنيا حسنه و في ااخره حسنه- و اُنَّ الْمُتَّقينَ ذَهَبُواْ بِعاجِلِ الْدُنْيا وآجِلِ الاخِرَهِ.
اصول و مباني توسعه فرهنگي
اصول و مباني رشد و توسعه فرهنگي، و بررسي زوايا و ابعاد هر يك از جهات ياد شده خود مي تواند موضوع مباحث ظريف ، آموزنده و قابل توجهي قرار گيرد كه در اين مختصر امكان پرداختن به آنها و تجزيه و تحليل همه جانبه آنها ميسر نيست. منتهي به طور فهرست وار به چند مسئله اشاره مي نمائيم و تفصيل آن را به عهده انديشمندان و فرصتهاي ديگر واگذار مي كنيم.
الف) رسيدن به بيداري، آگاهي و رشد، افزايش معرفت انسانها و ايجاد تحول در بينش و برداشت و بصيرت فردفرد جامعه نسبت به كليه زمينه هاي عالم وجود و درك عميق و روشن از جهان آفرينش و آفريدگار جهان و اهداف خلقت.
به بيان امام صادق (ع) «وَجَدْتُ عِلْمَ النّاسِ كُلُّهُ في اَرْبَعٍ اَوَّلُها اَنْ تَعْرِفَ رَبَّكَ وَ الثّاني اَنْ تعْرِفَ رَبَّكَ و الثّاني اَنْ تَعْرِفَ ما صَنَعَ بِكَ و الثّالِثُ اَنْ تَعْرِفَ ما اَرادَ مِنْكَ وَالرّابِعُ اَنْ تَعْرِفَ ما يُخْرِجُكَ مِنْ دينِكَ
يا به بيان حضرت سيدالشهداء (ع) اَلْمَعْروُفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفَهِ يا به سخن امير المومنين (ع) اِذا اَرْذَلَ عَبْداً حَطَرَ عَلَيْه الْعِلْمَ يا به سخن امام باقر (ع): اَلْكَمالُ كُلُّ الثَّقَقّْهُ في الدّين وَ الصَّبْرُ عَلَي التّابِئِهِ وَ تَقْديرُ الْعيشَهِ
ب) ايمان و اعتقاد به خداوند (خدا خواهي و خداگرايي).
آدمي كاندر طريق معرفت ايمان ندارد شخص انسان دارد شخصيت انسان ندارد.
ج) ايجاد انگيزه هاي الهي و معنوي.
د) تقويت پايه ها و بنيادهاي اخلاقي و ارزشهاي روحي.
ه) هدفداري و هدفگرايي و آخرت خواهي در كارها.
و) اتكال به نيروي لايزال الهي.
ز) شكر گزاري در برابر نعمتها و صرف نعمتها در جهت الهي و در راه تحصيل رضوان ا...
ح) جلوگيري از تضييع عمر و جواني و استعدادهاي خداوندي و ممانعت از تخريب و هدر رفتن سرمايه ها.