دانلود مقاله دوستي
دسته بندي :
مقاله »
مقالات فارسی مختلف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 13 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
مقدمه
دوستي يكي از موضوعات مهم اخلاقي و اجتماعي است كه حجم زيادياز سخنان امام علی(ع) را به خود اختصاص داده است. در كلمات گرانبهايآن حضرت با دو نوع دوستي رو به رو هستيم: دوستي با خدا و دوستي بامردم.
در اين دفتر، مسائل زير پيگيري ميشود:
1. اجتماعي بودن انسان، ضرورت و اهميّت دوستي و نقش آن درسرنوشت بشر
2. رازهاي پيدايش و بقاي دوستي
3. آفات دوستي
4. صفات و ويژگيهاي دوستان شايسته و ناشايسته
5. حقوق دوستي.
اجتماعي بودن انسان
انسان بعد از تولّد در محيطهاي مختلف قرار ميگيرد. هر محيطيبه گونهاي در رشد و شكوفايي استعدادهاي انسان مؤثر است. اجتماع يكي ازاين محيطها به شمار ميآيد.
اجتماعي بودن انسان ريشه در زماني بسيار دور از حيات او دارد. تا آن جاكه تاريخ نشان ميدهد انسان همواره به صورت اجتماعي ميزيسته است.بنابراين، ميتوان گفت جز افراد استثنايي كه در هر زمان نمونههاي اندكي ازآنها به چشم ميخورد، در هيچ دوراني بشر به صورت انفرادي زندگي نكردهاست.
پس ميتوان گفت انسان موجودي است اجتماعي؛ موجودي كه دوستي وانس با ديگران از ضرورتهاي سازمان وجودي او به شمار ميآيد. بنابراين،در محيط جامعه براي خود دوستاني بر ميگزيند تا در غم و شادي و رفعمشكلات روحي و مادي يارياش كنند. حضرت علي(ع) ميفرمايد:
غريب كسي است كه او را دوست نباشد.
احساس نياز به معاشرت صميمانه و همدلي و همراهي با ديگران، علاوه براين كه يكي از جلوههاي زندگي اجتماعي به شمار ميرود، ندايي برخاسته ازاعماق وجود انسان است. هيچ انساني با قطع پيوندهاي دوستانه و گوشهگيرياحساس آرامش نميكند. انزواطلبي نوعي بيماري است كه اسلام پيروانش رااز آن باز داشته است.
شايد فقط يك مورد براي ترجيح عزلت و كنارهگيري بر معاشرت با مردموجود داشته باشد و آن در صورتي است كه فرد، بسيار سست اراده، تأثيرپذيرو همنشينانش بسيار فاسد باشند. به نظر ميرسد، روايات ستايندة عزلت وكنارهگيري از مردم دربارة اين گروه و موقعيت ويژه صادر شده است؛ يعنيهر گاه معاشرت سبب شود انسان از ياد خدا باز بماند يا دچار معصيت شود، بهيقين بايد از آن دست كشيد و تنهايي را برگزيد. علي(ع) ميفرمايد:
به تنهايي مأنوستر باش تا به همدمان بد.
از همنشين و رفيق بد دوري كنيد؛ زيرا او رفيق خود را فاسد و هلاك ميكند.
اهميّت انتخاب دوست و نقش آن در سرنوشت انسان
يكي از اساسيترين مسائل در سرنوشت انسان انتخاب دوست است. اينمهّم، از مشكلترين اموري است كه انسان در طول حيات خود با آن سر و كاردارد. چه بسا دوستاني كه انسان را به اوج عزّت و خوشبختي ميرسانند و چهبسيارند دوستاني كه فرد را از اوج عزّت به ورطة بيچارگي و بدبختيميكشانند. اهميّت انتخاب دوست و نقش آن بر كسي پوشيده نيست. دراهميّت اين موضوع همين نكته كافي است كه در روز قيامت عدهاي به شدتاندوهگين و ناراحتند و از اين كه در دنيا افراد منحرف را به دوستيبرگزيدهاند، افسردهاند:
و به خاطر بياور روزي را كه ظالم دست خويش را از شدت حسرت بهدندان ميگيرد و ميگويد: اي كاش با رسول خدا راهي برگزيده بودم.اي واي بر من! كاش فلان ]شخص گمراه[ را دوست خود انتخابنكرده بودم! او مرا از راه حق گمراه ساخت بعد از آن كه آگاهي به سراغمن آمده بود و شيطان هميشه خوار كنندة انسان بوده است.
اين آيات شأن نزولي دارد كه بسيار آموزنده است. در عصر پيامبر(ص) دودوستِ مشرك به نامهاي عقبه بن ابي و ابي ابن خلف زندگي ميكردندهرگاه عقبه از سفر ميآمد، غذايي ترتيب ميداد و اشراف قومش را دعوتميكرد. او در عين حال دوست داشت به محضر پيامبر(ص) برسد؛ هر چنداسلام را نپذيرفته بود. روزي از سفر آمد. طبق معمول غذايي ترتيب داد؛دوستان را فراخواند و در ضمن از پيامبر اسلام(ص) نيز دعوت كرد.
رسول خدا(ص) فرمود: من از غذاي تو نميخورم تا به وحدانيت خدا ورسالت من شهادت دهي.
عقبه شهادتين را به زبان جاري كرد. وقتي اين خبر به گوش دوستش ابيرسيد، گفت: اي عقبه، از آيينت منحرف شدي؟
او گفت: نه، به خدا سوگند منحرف نشدم؛ مردي بر من وارد شد كه حاضرنبود جز با شهادتين گفتن من، از غذايم بخورد. من شرم داشتم او از سفرة منبرخيزد بي آن كه غذا بخورد، بدين سبب شهادت دادم!
ابي گفت: هرگز از تو راضي نميشوم مگر اين كه در برابرش بايستي وسخت توهين كني!
عقبه اين كار را كرد و مرتد شد. او سرانجام در جنگ بدر در صف كفاربه قتل رسيد. دوستش ابي نيز در جنگ احد كشته شد.
بيشك عوامل مختلفي كه دوست از اهمّ آنها به شمار ميآيد، درشكلگيري شخصيت انسان مؤثر است؛ زيرا آدمي ناخود آگاه تأثير ميپذيردو بخش مهمي از افكار و صفات اخلاقياش را از دوستانش ميگيرد. علي(ع)ميفرمايد:
هر گاه وضع كسي بر شما مشتبه شد و دين او را نشناختيد، به دوستانشنظر كنيد. اگر اهل دين و آيين خدا باشند، او نيز پيرو آيين خدا است؛و اگر بر آيين خدا نباشند، او نيز بهرهاي از آيين خدا ندارد.
انتخاب دوست در هر مرحله از زندگي مهم است و در دوران جواني ونوجواني بسيار مهمتر. مسائل و دشواريهاي ناشي از بلوغ و جواني از كميتو كيفيتي برخوردار است كه بسياري از روانشناسان معتقدند خوشبختي يابدبختي انسان تا اندازة بسيار زيادي در اين دوران رقم زده ميشود. چهبسيارند جواناني كه در خانوادة مذهبي به دنيا آمدهاند، امّا به علّت عدم توجّهدر انتخاب دوست به انحراف كشيده شده و حيثيت خانوادگي خود را لكّهدارساختهاند. مصداق بارز اين امر پسر حضرت نوح(ع) است كه به علّت معاشرتبا دوستان بد در گرداب گمراهي غلتيد. علي(ع) ميفرمايد:
از پيشينيان خود پند گيريد، پيش از آن كه پسينيان از شما عبرتگيرند.
نرود مرغ سوي دانه فرازچون دگر مرغ بيند اندر بند
پند گير از مصائب دگرانتا نگيرند ديگران ز تو پند
دوست در دين و اعتقادات، رفتار و كردار و زندگي انسان اثر ميگذارد واساساً معيار و ميزان قضاوت ديگران دربارة انسان است. علي(ع) ميفرمايد:
هر كس را از آن كه دوست او است ميشناسند.
تو اوّل بگو با كيان دوستيمن آنگه بگويم كه تو كيستي
اهميّت دوست و نقش آن در زندگي انسان، انكارناپذير است؛ به گونهايكه ميتوان گفت خويشاوندان نيز براي استحكام روابط خويش به دوستي بايكديگر نيازمندند. علي(ع) ميفرمايد:
دوستي پدران پيوند خويشاوندي در ميان فرزندانشان است و نيازخويشاوندان است و نياز خويشاوندي به دوستي، از نياز دوستي بهخويشاوندي بيشتر است.
البته ـ چنانكه قبلاً نيز گفته شد ـ گوشهنشيني و تنها زندگي كردن از دوستيبا ناشايستگان بهتر و سودمندتر است. اميرمؤمنان(ع) ياران و پيروانش راچنين اندرز ميداد:
همنشين صالح و شايسته بهتر از تنهايي است؛ ولي تنهايي از همنشينبد بهتر است.
بنابراين بايد قبل از گزينش دوست، افراد را بيازماييم؛ زيرا
كسي كه ناسنجيده و بدون آزمايش با ديگران پيمان دوستي ميبندد،ناچار بايد به رفاقت اشرار و فاسدان تن در دهد.
امير مؤمنان(ع) و معيارهاي روابط اجتماعي
اي پسرم، نفس خود را ميزان ميان خود و ديگران قرار ده، پس آنچه راكه براي خود دوست داري، براي ديگران نيز دوست بدار و آنچه را كهبراي خود نميپسندي، براي ديگران مپسند. ستم روا مدار، آن گونه كهدوست نداري به تو ستم شود. نيكوكار باش، آن گونه كه دوست داريبه تو نيكي كنند؛ و آنچه از ديگران زشت ميشماري براي خود نيززشت بدان؛ آنچه نميداني نگو، گرچه آنچه ميداني اندك است؛ آنچهدوست نداري به تو نسبت دهند، دربارة ديگران مگو. بدان كهخودبزرگبيني و غرور، مخالف راستي و آفت عقل است؛ نهايتكوشش را در زندگي داشته باش و در فكر ذخيره سازي براي ديگرانمباش. آنگاه كه به راه راست هدايت شدي، در برابر پروردگارت از هرفروتني خاضعتر باش.
رازهاي پيدايش و بقاي دوست
از نظر علي(ع) ناتوانترين مردم كسي است كه نتواند دوستي بيابد و از اوناتوانتر كسي است كه دوستانش را از دست بدهد. بررسي علل پيدايش وبقاي دوستي از مهمترين مسائلي است كه انسان بايد به آن توجّه كند. اينعوامل بسيار متعدد است. در نگاه امام علي(ع) بخشي از عوامل پيدايش وبقاي دوستي عبارت است از:
أ. سازگاري جانها
جانها چون سپاهيان مجهزند. آنها كه يكديگر را بشناسند، الفتميگيرند و آنها كه يكديگر را نشناسند، اختلاف مييابند. گاه انسان، با آن كهبراي نخستين بار شخصي را ديده است، گرايشي خاص به او احساس ميكند.اين پديده رهاورد آشنايي و همانندي روانها است.
هر گاه جان انسان همانند خويش را پيدا كند، خود به خود به او گرايشمييابد. علي(ع) فرزندانش را چنين وصيت فرموده است:
فرزندانم! دلها سپاهاني فراهمآمده هستند كه با دوستي به يكديگرمينگرند و به وسيلة آن با يكديگر رازگويي ميكنند. در باب دشمنينيز چنين است، پس اگر كسي را بي آن كه خود به سوي شما پيشدستيكرده باشد، دوست داشتيد، بدو اميدوار باشيد و هرگاه كسي را بي آنكه بدي از او به شما رسيده باشد، دشمن داشتيد، از او بپرهيزيد.
جانها را شكلهايي است. پس آنان كه هم شكل يكديگرند، با همموافقت خواهند كرد و مردم به همشكلان خود گرايش بيشتريدارند.
چنانكه ملاحظه ميشود، بر اساس اين حقيقت، اقتضاي جانهاي نيكدوستي با جانهاي شايسته و اقتضاي جانهاي شرور پيوستن به جانهايشرور است. امام علي(ع) ميفرمايد: