نقش دولت در توسعه اقتصادی ورد
دسته بندي :
انسانی »
اقتصاد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..DOC) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن word (..DOC) :
1
نقش دولت در توسعه اقتصادی
در نوشتار دیگری، ضمن ارائه تعریف مختصری از توسعه نایافتگی، وجوهی از آن را وارسیدیم. در این مقاله، می خواهم دنباله همان داستان را بگیرم. پرسشی كه به آن خواهم پرداخت، این است كه آیا دولت در توسعه/توسعه نایافتگی جامعه نقش دارد یا نه ؟ و اگر پاسخ به این پرسش مثبت باشد، بعد می توان در باره دولت ایران و یا هر دولت دیگری قضاوت كرد. این پرسش مسئله را كمی غامض می كند. یعنی می رسیم به این پرسش مقدم تر، كه اصولا توسعه چیست كه دولت در آن نقش داشته یا نداشته باشد. من فكرمی کنم توسعه مفهوم بسیار گسترده ای است كه همة ابعاد زندگی اجتماعی را در بر می گیرد. از همین رو نیز هست كه اگر ما توسعه را به تغییر در متغییر های اقتصادی تخیفیف بدهیم احتمالا در همان دامی می افتیم كه خیلی ها این روزها افتاده اند. یعنی برای حل این مشكل كارهائی می كنیم كه به احتمال زیاد كار را از آنچه كه هست خرابتر می كند. توسعه از نظر من هم بُعد اجتماعی دارد و هم بُعد فرهنگی و هم سیاسی و البته كه بُعد اقتصادی هم دارد. با توجه به این ابعاد، برای من تصور توسعه بدون اینكه دولت در آن نقش قابل توجهی ایفا كند اصلا ممكن نیست . برای نمونه بگویم، اگر مملكتی داشته باشید كه درآن در صد قابل توجهی از مردم در فقر و فاقه زندگی كنند، یا بی سواد باشند، سخن گفتن از توسعه اگر خود فریبی نباشد حتما مردم فریبی است.
به همین نحو اگر شما جامعه ای داشته باشید كه در آن مردم احساس امنیت نكنند، حال این امنیت می تواند امنیت اقتصادی باشد یا سیاسی و یا اجتماعی، صحبت كردن از توسعه در این چنین جامعه ای بی تعارف به یك لطیفه لوس و بی مزه بیشتر می ماندتا یك بحث جدی برای رهیافت بیماری ها و مصائب اقتصادی. آموزش، بهداشت، زیر ساخت های اقتصادی مثل راه و راه آهن و امثالهم همه برای توسعه لازم و ضروری
3
اند. می دانم كه این روزها مُد شده است كه همه كارها را به دست بازار و بخش خصوصی بسپاریم من حرفی ندارم . ولی اگر شما یك نمونه تاریخی به دست بدهید كه این كارها را بخش خصوصی كرده باشد. من همة حرفهایم را پس می گیرم. تا آنجا كه من می دانم متاسفانه نمونه ای وجود ندارد.
وقتی این زیر ساخت ها نبود یا ناكافی بود بدون تردید باقی بحث ها راجع به كارآئی و بهینه سازی و امثالهم مورد پیدا نمی كند و از صفحات درس نامه ها فراتر نمی رود. تردیدی نیست كه بعضی ها به آب و نان فراوانی می رسند ولی مشكل اقتصادی جامعه حل نمی شود . از ایران مثال نمی زنم كه برایم دست و پا گیر شود. ولی نمونه انگلیس را در نظر بگیرید . وقتی خانم تاچر بر سر كار آمد و برای حل مشکلات اقتصادی كوشید نقش دولت را كاهش بدهد نتیجه آن اقتصادی شده است كه از گذشته به مراتب شكنند ه تر است. بیكاری حدودا سه برابر آن مقداریست كه در زمان انتخاب ایشان بود. در بسیاری از شهرها بی خانمانی و خیابان نشینی هست . یعنی تعداد بی شماری در گوشة خیابانها زندگی می كنند. آموزش و بهداشت مملكت اصلا آن چیز ی نیست كه در گذشته بود.
كسری بودجه را نمی دانند چه كنند. كسری تراز پرداخت ها هم كه هست و مسئله آفرین. چون بیكاری زیاد شده است و هنوز در اینچا نظام بیمه اجتماعی هست تنها فكری كه به مغز سیاست سازان این مملكت رسیده است اینكه بكوشند این پرداخت ها را كمتر و كمتر بكنند.
در سالهای اخیر، اگرچه مقدار رسمی بیكاری، كاهش یافته است ولی از طرف دیگر، مقدار فقر افزایش چشمگیری داشته است. بریتانیا اگرچه به ادعای دولت، « امروزه آن چنان اقتصادی دارد كه مورد حسادت همگان شده است»، ولی، در گزارشی در ژوئن 1994 می خوانیم كه « 10 درصد فقیر ترین بخش جمعیت در 25 سال گذشته وضعی شان بهبود نیافته است و یك ششم فقیر ترین بخش جمعیت در دهه 1980 فقیر تر شده اند». گزارش ادامه م