تحقیق جستاری در ورزش باستانی ایران 36 ص ( ورد)
دسته بندي :
دانش آموزی و دانشجویی »
دانلود تحقیق
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 34 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بنام آنکه جان را فکرت آموخت
« جستاری در ورزش باستانی ایران »
از روزی که فرهنگ قدسی و فراز پوی ایرانی از نخست جایگاهش
« کنگ دژ » آسمانی بنا به خواست و اراده ی خداوندی ، همدوش با سوفیای ازلی در فرودی آيينی در شهر همزاد زمینی اش «سیاوش کرد» بار اقامت افکند . همانا بزرگترین خویشکاریش در راهبری و هدایت انسان زمینی به سوی سرزمین نور و بازگشت به آشیان ما لوف آسمانیش نهاده شد .
در راستای این آماج بلند ایزدی بسی گرانی ها و دشواری های راه را به جان پذیرا گشت و چونان گنجینه داری پاک همه ی توانش را در راه پاسداشت مینه های بلند ایزدی مصروف داشت و بپاس گوارندگی و آزاد اندیشی ، بسیاری از اندیشه های انیرانی را پس از گذشت روز گارانی کوتاه به انديشه – باوری ایرانی مبدل ساخت .
بی گزافه باید گفت آمیغ این فرهنگ آسمانی بر هستی شناسی و شناخت ژرف خداوند و پسین تر انسان ایزدی استوار است .
انسانی که چیستی او از خداوند جدا نیست و در سرزمين بی رنگی ها در همگونی با خداوند به جایی تواند رسید که هر دیده راتاب ديوار چهره ی خورشیدیش نتواند بود . (1)
چرا که در بازگفت همه ی نامه های آسمانی خداوند نور آسمان و زمین است (2) و خورشید «مهر» در سخنی نمادین و رازناک پیکر مزدا اهورا است . (3)
يکی از شاخابه های خروشان و بالنده ی این پهنه ی بیکران آیین بغ مهر و در سخنی راستین هستی شناسی مهری است ، آیینی که خویشکاریش پیوسته با فرهنگ آسمانی ایران بر کشیدن انسان تا گامه ی انسان – خدایی « میشی ایزدی» (4) و به گفت قرآن کریم « انی جاعل فی الارض خلیفه »
است . (5)
این آیین سراسر ایرانی در روزگار حیات خویش با پیورزی های سهمناکی روبرو گردید تا جایی که مجبور به فرا رفت «هجرت » از سرزمین خويش به سوی اروپا گردید .
بر غم این همه دشواری و نامهری از سوی اهریمن صفتان دژخوی ، به پاس صبغه ی ایزدی و فطرت ازلی اش با انسان ایرانی در چهره ای دیگر به دلربایی نشست . يکی از این دلبران شورانگيز در قبول رواج مردمي ورزش باستاني است ، اين ورزش سراسر آييني پيوندي بس تنگ با انديشه هاي راز انگيز « مهر مسيحا » دارد . ديناوري كه از سرزمين بزرگ خراسان براي ياري نور «شناسايي » و شكست آهرمن سياهي بپاخاست و جهاني را به شيفتگي كشانيد .
طلوع ورزش باستاني به آوري درست با قيام پارتيان آريايي در برابر خود كامگان يوناني و باليدن دوباره ي سرو استقلال ايران پيوندي ناگسستني دارد .
حضور اين قوم آزاده و جنگاور ايراني در روز گاران دهشت و تباهي در صحنه ي سياستي توام با تسامح و آزاد انديشي و بها بخشيدن به مردم و تشكيل هسته هاي پر قدرت محترفه و پيشه وران و گروه بزرگ ايياران « عيار گونه ي عربي است » به ورزش پهلواني – آوردگاهي رونقي در خور بخشيد .
ايياران با پرورش و باليدن در بستر فرهنگ آريايي- ايراني داراي خصلتهايي بس ايزدي و منش هاي نيك انساني بودند، و بسپاس همين رادي ها بود كه بيشتر مردم ايران به آنان بديده ي تكريم و آميخته به عشق مي نگريستند .
بر بنياد اين شيفتگي ها بود كه گوسانان پارتي اين نگهبانان تاريخ حماسي ايران با مهارتي شگفت نام بسياري از اين پهلوانان مردمي را با حماسه ي بزرگ ملي ايران پيوند زدند ، و نام آنان را جاويدان ساختند .
بايداذعان نمود كه بسياري از آداب ورزش باستاني ريشه در باور هاي مهري دارند و از همه مهمتر اينكه ساختمان زورخانه هاي كهن همگوني و شباهت شگفتي با مهرابه هاي مهري داشتند . (6)
پس از بازيابي مهرابه ي مكشوفه در زير زمين كليساي پريسكاي رم (7) پيوند ها و مشابهت هاي فراواني را در دو ساختمان مي توان باز جست .
مراسم مهري مي بايست به طور حتم در غار ها و دور از چشم كژ انديشان برگزار مي گرديد ، غار در باور هاي مهري نمادي است از آسمان ، چرا كه در باور ايرانيان باستان آسمان از سنگ است و واژه ي «اسمن» در اوستاي مينوي به معناي كوه و صخره است .
در شهرها و سرزمين هاي جلگه اي معابد كوچك مهري با پلكاني تولاني به سطح زمين پيوند مي يافت ، فضايي با سقفي گنبدي كه نماد آسمان بود .
در دو سوي آن جايگاه نشست قرار داشت ، گودي در وسط معبد كه نماد مركز هستي بود و مراسم آييني در آن برگزار مي گرديد ، و در راس مهرابه جايگاه پير و مرشد سالكان قرار داشت ، در پشت سر پير تصوير مهر در حال كرپان «قربان » نمودن گاونفس نقش شده بود .
پير در مواقع هدايت رهروان بر سكويي مي نشست و به ارشاد و دستگيري شاگردان مي پرداخت . دقيقا اين همگوني ها در زورخانه هايي كه بر اساس باور هاي نياكاني بنا گرديده اند ، بروشني مشهود است .
زور خانه هاي كهن نيز با فضايي نسبتا كوچك و پلكاني تولاني و دور از چشم نامحرمان بنا به سنت – باور مهري احداث مي شدند .
هر چند اين باورهاي بس كهن در گذشت از صافي زمان گونه اي ديگر مي يافتند و براي بقاي خويش در پيكري تازه قامت بر مي افراشتند . براي مثال : چم پنهانگري در باور هاي مردمي در دوران اسلامي چنين جلوه گر گرديد كه : چون عرق بدن پهلوان زور خانه مقدس است و نبايد به مشام ناپاكان برسد ، پس بايد زور خانه را در فضايي تنگ و بدون روزن ساخت . بسياري از آداب و رسوم زور خانه اي ريشه در باورهاي مهري دارند ، گود زورخانه پس به اسلام گرويدن رادمردان ايراني به ويژه عشق ورزيدن به مكتب آسماني شيعه بيشتر شش گوش ( نماد مزار سالار شهيدان كربلا ) و يا هشت ضلعي ( ياد گونه اي از حرمت و عشق به حضرت ثامن الائمه ) ساخته مي شود ، و چونان گود مهري با پيوند به پيشوايان شيعي جنبه ي تقدسش را باز مي يابد .
گود در يك اسطوره – باور كهن بشري مركز عالم هستي و نقطه ي صعود به آسمان است ، ورزشكار زورخانه بايد چونان رهرو مهري پس از پادياب « وضو » بدون هر گونه آلايش جسمي و روحي داخل گود مقدس شود .
آشنا نمودن انگشت بر خاك گود و بوسيدن آن ، هماره حرمت آييني گود را به يادها مي آورد ، هر چند در دوره هاي بعد در باز گفتي اسلامي – عرفاني اين انديشه چنين انگاشته شده است كه : من از خاكم و به خاك باز خواهم گشت .
بسياري از زورخانه هاي قديم در كنار آب انبار ها و يا قنات ها داير مي گشت و اين نيز خود يكي ديگر از همگوني هاي غير قابل انكار زور خانه و آيين مهري است . در كنار معابد مهري هماره آبي روان در جريان بود كه رهرو پس از غسلي نمادين و پالودن جسم و روان پاي در داخل معبد مي نهاد،در قوچان جديد نيز بنا بر گفت بزرگان شهر ، زور خانه ي « بيژن» در كنار حمام معروف به « سوراخي ها » و زور خانه اي كه سوك مندانه نامش از خاطره ها محو گرديده در كنارحمام « سركاري» احداث شده بودند و شگفتا كه زور خانه و حمام به وسيله ي دالاني به هم مرتبط بودند .
اين باور ايراني هنوز در بسياري از مساجد كشور هاي آسياي شرقي « اندونزي – مالزي » كه اسلام به وسيله ي ايرانيان در آنجا گسترش يافته است ، بروشني مشهود است .
در ورودي گاه مسجد نهري از آب روان در جريان است كه هر نماز گزار پس از وضو گرفتن ، بايد پاهايش را دوباره شست و شو داده آنگاه داخل مسجد گردد .
يكي از رسوم درست بازمانده از آيين مهر ، زنگ زور خانه و ناقوس كليسا است ، زنگ وسيله اي است آگاه كننده و انسان را به سوي هستي مينوي و در نگاهي به ياد داري و حرمت از رهروان پاك و آزاده ي وادي نور رهنمون گر است .
زنگ به وسيله ي مرشد تنها براي كساني در زور خانه زده مي شود كه در دو بعد روحاني و جسماني به پايگاهي بس بلند دست يافته باشند .
«برهنگي» در آيين مهر نماد گسستن از تمام وابستگي هاي تني و دور شدن از آميختگي هاي گيتايي است . اين باور آسماني يكي از واجبات ورزش باستاني است كه سوك مندانه امروز به سبب دور شدن از آميغ هاي ورزش زور خانه اي كمتر بدان توجه مي شود .
ورزشكارزورخانه اي تنها با بستن لنگ و يا تنكه ي مخصوص وارد گود مقدس مي شو د ، «لنگ» در نگاه هستي شناسان ايراني – اسلامي نماد احرام بستن و گسستن از همه ي رنگ هاست ، كوششي براي اتحاد و يگانه شدن است ، و در باوري بس كهن گوشه ي چشمي است هر چند كمرنگ به زايش مهر ، ودر سخني زايش همه ي انسان ها كه درهنگام تولدبرهنه و عريان و آسوده از هر وابستگي ، چشم به هستي ايزدي مي گشايند .
بايداذعان نمود بيشتر پژوهندگان ورزش زور خانه اي از مهمترين آميغ بنيادين اين مراسم آييني كه سخت بر هستي شناسي ايراني – اسلامي استوار است ، بسي غافل مانده اند و تنها ورزش زور خانه اي را بعد كالبدين آن بركاويده اند .
زور خانه براستي زاويه اي است روحاني ، جايگاه نشست پاكدلاني است كه جز براستي و درستي نمي انديشند و در آميغ (حقيقت ) در باوري هستي شناسانه براي پرورش سهش هاي (حس هاي ) جاني و شناخت خداوند گام در اين سرزمين عشق و معرفت نهاده اند . آداب زور خانه پيوندي تنگاتنگ با هستي شناسي مهري و پسين تر با مكتب سو فيگري ايراني دارد ، در اين مكان قدسي است كه انسان دل آگاه با آميغ نور (حقيقت شناسايي ) آشنا مي گردد و هر گز گام در راه كژي و تباهي نمي گذارد .
حكيم بيدار جان ايراني در نامه ي مينوي خويش شاهنامه ، در سخني كوتاه و پر رمز اين بزرگترين آماج انساني را كه راهيابي به سرزمين نور است در بيتي جانشكار بر بنياد هستي شناسي ايراني به رهروان آميغ هديه نموده است :
زنيرو بود مرد را راستي ز سستي كژي زايد و كاستي (8)
مگر جز اين است كه راستي «اشا» همان قانون خداوندي و سامان هستي در انديشه ي خرد ورزان ايراني است . و مراد از «نيرو» در سخن حكيم به درستي تقويت قواي دروني جهت شناخت است ، بايد باتربيت و تقويت حس هاي دروني و جاني به آميغ هاي بنيان نهاده شده ي خداوندي دست يافت . حكيم در نگرشي كهن و آسماني ، سستي را از مظاهر اهريمن مي داند و بر اين باور است كه از اين باشنده ي زشت جز كژي و تباهي چيزي نمي آيد و با سيطره ي نيروهاي آهرمني است كه منش هاي نيك ايزدي رو به كاستي مي گذارند .
تركيب ورزش باستاني خود داراي چم هايي است هستي شناسانه و معنوي ، ورزش از مصدر ورزيدن به معني پوييدن راه و روش ، ممارست و خو گرفتن و تقويت نيرو هاي بيروني و بويژه دروني و سهش هاي جاني است . شادروان علامه دهخدا ، در لغت نامه ، همسو با اين چم ترجمان ورزش را چنين آورده است : « از مصدر ورزيدن ، اجراي تمرينهاي بدني به منظور تكميل قواي جسمي و روحي .» (9) ورزيدن در چم هاي گوناگونش به معني : « ممارست كردن پيروي كردن ، رياضت كشيدن » آمده است .
تركيب «ورزيدن راه و رسم يا ديني : پيروي كردن آن راه و رسم و پيروي كردن آن دين » را با خويش پيوسته دارد :
كه دين مسيحا ندارد درست ره گبركي ورزد و زند و است (10)
در نگاه هستي شناس بزرگ ايراني ، اوحدي كرماني ، ورزش گامه اي براي دست يازيدن به ارزش هاي بلند ايزدي است ، و اين موهبت آنگاه روي نمايد كه رهرو دل آگاه با تمامي جان سختي ها و دشواري هاي راه شناخت را پذيرا گردد :
با بلا هاي دوست ورزش كن خويشتن را بلند ارزش كن
هر چه ورزش كني هماني تو نيكويي كن اگر تواني تو (11)
بنا بر اين چم دروني تركيب « ورزش باستاني » گام برداشتن در راه و روش نيا كاني است . سوك مندانه امروزه ورزش باستاني بسي از چم هاي هستي شناسانه اش دور گرديده و به ورزشي نمايشي و حركات قهرماني كه فاقد هر گونه انديشه ي بلند روحاني است ، مبدل گرديده است . در گذشته هايي نه چندان دور هر تازه واردي را كه مي خواست به جرگه ي جوانمردان زور خانه بپيوندد ، ميبايست گامه هايي از خود شويي جهل و غفلت را سپري نمايد ، آنگاه اجازه ي ورود به گود مقدس را مي يافت و در واقع گام در دايره مركز هستي كه پايگاه معراج انسان به آسمان است ، مي نهاد .
در يك نمايش سخت آييني ، بزرگ زور خانه ، شانه اي چوبين به دست جوان داوطلب مي داد و او با آشنا كردن شانه به محاسن و ايستادن شانه به صورتش در واقع آشكار مي داشت كه به بلوغ آييني رسيده و لياقت وارد شدن در وادي مقدس گود را دارد .
ذكر گرفتن يكي از مراتب تزكيه ي نفس و صفاي درون و در نهايت رشته اي است براي پيوستن به مصدر نور ، در مكتب هستي شناسي ايراني ذكر و آداب پيوسته به آن يكي از بنياد هاي لازم اجرا و از فرامين ويژه ي پير به هر سالك است تا بدين وسيله از دنياي مادي بريده و به هستي مطلق بپيوندد .
در آيين زورخانه اي گفتن ذكر در رسم « شمردن » و پاسخ ورزشكاران كه سرشار از مفاهيم معرفتي و شناخت است ، آشكار مي گردد . نگارنده خود شاهد بوده است كه مرشدان بزرگي چون «شادروان حاج كاظم جباري » در هنگام گوارگه (گبرگه- ميل ) گرفتن ، دستور ميدادند كه ورزشكاران گوارگه ها را از شانه بزمين بگذارند و با خواندن ابياتي از مثنوي پير عشق ، حضرت مولانا به مجلس شور و حالي خاص مي بخشيدند ، و در واقع ورزشكاران را از تمرين هاي جسماني به تقويت قواي دروني فرا مي خواندند .
هنوز بر غم گذشته اي بس دور و تاريك از آيين مهر ، پاره اي از واژه هاي رمزي و آييني در شمردن زور خانه اي به جا مانده است . در يك شمردن شهره « حيدر مدد » از دو واژه ي رمزي «كشتي مدد» و «لنگر مدد» ياد مي شود ، «كشتي و لنگر» دو واژه ي مهري و پيوسته با ديناور پارتي اند ، چرا كه خورشيد «مهر » در انديشه هاي مهري – مانوي كشتي ناميده مي شود . (12)