دانلود مقاله در مورد صاحب زمان
دسته بندي :
مقاله »
مقالات فارسی مختلف
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
1
مقدمه :
درود بر آل ياسين ! درود بر تو اي دعوت كننده خلق به سوي خدا و اي مظهر
آيات الهي! درود بر تو اي واسطه خدا و حافظ و نگهبان دينش ! درود بر تو اي جانشين خدا و ياري كننده حق ! درود بر تو اي حجت خدا و راهنماي خدا او ! درود بر تو اي طلاوت كننده و مفسر كتاب خدا ! درود بر تو در همه ساعات شب و روز ! درود بر تو اي وعده ضمانت
شده خدا ! درود بر تو اي پرچم افراشته اي رحمت گسترده حق !
سلام بر تو آنگاه كه قيام كني ! سلام بر تو آنگاه كه بنشيني ! سلام بر تو آنگاه كه ركوع و سجود كني ! و سلام بر تو آنگاه كه تهليل و تكبير گويي !
درود بر تو هنگامي كه سپاس گويي و آمرزش گويي ! درود بر تو هنگامي كه صبح
و شام كني ! درود بر تو اي امام امين !
تو را گواه مي گيرم و در محضرت شهادت مي دهم كه خدايي جز خداي يگانه نيست و شريكي ندارد . گواهي مي دهم كه محمد بنده و فرستاده خداست و علي ، امير المومنان و حجت اوست و گواهي مي دهم تو حجت خدا بر بندگان هستي . مولاي من آنروز كه
پيامبر فرمود : ((شعبان ماه من است)) كسي چه مي دانست كه نور وجود تو را در آينه جمال مي بيند آن هنگام شايد رسول خدا بر ولايت جد مظلومت ابا عبدالله الحسين اشاره داشت كه با خونش حياتي دوباره به اسلام بخشيد به ابوالفضل كه پرچم دار سپاه حيات بخش حسين شد و به زين العابدين كه زير بار ستم و پاي در زنجير ، پرچم خونين ولايت را بر دوش كشيد و سرانجام اين امانت الهي دست به دست از امامان معصوم (ع) به دست پاك تو سپرده شد .
اينك اي مولاي من ! قرنها است كه منتظرانت ندبه مي كنند كه كجاست آن احيا كننده آثار و نشانه هاي دين ؟ كجاست آن عزت دهنده دوستان و خوار كننده دشمنان ؟ كجاست آن درگاه خدا كه از آن در وارد شوند ؟ كجاست آن نماينده خدا كه به سوي او رو كنند ؟ كجاست آن وسيله پيوند ميان زمين و اسمان ؟ كجاست صاحب روز پيروزي و بر افرازنده
پرچم هدايت ؟ كجاست جوينده خون پاك پيغمبران و زاده پيغمبران ؟ كجاست آن
جوينده خون شهيد كربلا ؟
آقاي من ! قرنهاست كه مشتاقان وصالت هر بامداد دعاي عهد را نجوا مي كنند كه : ((خدايا ! آن چهره زيبا و ارجمند ، آن پيشاني درخشان و نوراني را به من بنما و سرمه ديدارش را به يك نگاه بر ديده ام بكش و در فرجش شتاب كن و ظهورش را آسان گردان !
1
2
مولاي من اگر چه منتظران مقدمت در انتظار ظهورت مادام الغوث ، العجل ،
زمزمه مي كنند ؛ اما دلخوش دارند كه مشمول دعاي تو باشند در آنچه تو از خدا برايشان
مي خواهي از خير و بركت و رحمت .
1
3
فصل اول :
مهدويت ، انتظار
تو ميآيي و واژهي خاكستري انتظار از لغتنامهها زدوده خواهد شد و سبزي حضور سبز تو، جهاني را سبز خواهد كرد.
انتظار، واژه اي آشناست در اغلب مذاهب موجود در دنياي امروز. واژهاي كه گاه در سختترين شرايط، درانديشه مردان و زناني نقش بسته است كه دلخسته و نااميد از ظلم و جور و ستم موجود، چشم بسوي آسمان دوخته و طلب ياري و مدد از او كردهاند. شكي در اين مطلب نيست كه جامعه شيعه، بيشترين بحث را در اين خصوص داشته است و خواهد داشت و بيشترين اعتقاد در ميان جوامع مذهبي دنياي امروزي، در اختيار اين گروه مذهبي ميباشد.
انتظار را گفتهاند كه سنتز تضاد بين «واقعيت» و «حقيقت» است. «واقعيت» يعني آنچه هست و «حقيقت» يعني آنچه نيست ولي بايد باشد. گفتهاند كه انتظار، كوبيدن جاده «آنچه هست» تا «آنچه بايد باشد».
انتظار براي تحقق حكومت واحد جهاني، در ميان شيعيان؛ بويژه مردم ايران انديشهاي كاملاً مأنوس، آشنا و جا افتاده است و شواهد تاريخي و نمودهاي اعتقادي و فرهنگي نشان ميدهد كه اين تفكر با زندگي و سنتهاي روزمره اجتماعي مردم اين سامان آميخته شده است. مردمي كه بي صبرانه منتظر آمدن منجي خود هستند تا در زير سايه اقتدار و قدرت او، حكومت اسلام تشكيل دهند. حكومتي كه بيشك بساط ظلم و ستم متجاوزان به حريم امن الهي را در هم خواهد كوبيد و جهان را تقديم طالبان اصلي آن خواهد نمود. چرا كه بشارت و وعدة آن را در قرآن خواندهاند كه:
« و نريد انّ منّ علي الّذين استضعفوا في الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثون »
اين كه مستضعفين در انتظار روزي هستند كه بساط ظلم و جور را برچينند، شايد يكي از مهمترين دغدغهها و نگرانيهاي استكبار جهاني و در راس هرم آن، صهيونيزم بينالملل است.
تعابير بسيار بلندي از همه انبياء از ازل تا خاتم (ص) راجع به حضرت حجت (ع) رسيده و تقريباً جزء اجتماعيترين موضوعات، بين همة اديان الهي و ابراهيمي بشارت موعود و وعدة منجي است و همه گفتهاند كه كار نيمه تمام انبياء (ع) و اديان به دست اين مرد بزرگ كامل خواهد شد. گفتهاند كه بزرگترين تكليف تاريخ كار بزرگترين مرد تاريخ است. حتي مكاتبي كه الوهيت زدايي و الهيت زدايي شدهاند باز به نوعي و به نحوي به اين مسئله انديشيدهاند و گر چه نام ايشان را نبردهاند، اما همه بشارت ايشان را دادهاند و حتي مكاتب الحادي همچون ماركسيسم نتوانستهاند به مسئلة آخرالزمان بيتفاوت بمانند. بوديزم، مسيحيت و يهوديت نيز كه غالب بشريت را زير پوشش دارند در اين خصوص وعده دادهاند.
البته انديشهاي كه به نام مهدويت تعبير ميكنيم در ساير اديان به اسمهاي گوناگوني مورد توجه قرار گرفته است. هر چند بديهي است كه گوناگوني تعابير و متفاوت بودن تنها در اسم است. چرا كه اگر اديان را دقيق و همه جانبه مطالعه كنيم، درمييابيم كه اختلافات ياد شده صرفاً اسمي و لفظي است و چيزي كه به نام وجه اشتراك اديان مطرح شده بسيار عميق و داراي استحكام است. تعبير قرآن از اين وجه مشترك در مصداق بودن اديان بر يكديگر است . كه در پديدههاي گوناگون به يك زبان سخن گفتهاند .
1
5
در بين بودائيان، زرتشتيان، يهوديان و مسيحيان از منجي به نامهاي گوناگون ياد شده است. البته اين بحث مربوط به دوره خاصي نبوده بلكه اعتقاد به چنين پديدهاي در طول تاريخ، تأثيرگذاري خاصي در هويت، فرهنگ و تحولات اجتماعي نيز داشته است كه همين نيز موجب گسترده بودن اين اعتقاد شده است .
در اسلام اعتقاد به امام مهدي(عج)شرايطي با عنوان انتظار و يا دوران پيش از ظهور را فراهم كرده است كه خود بستر و زمينهساز بسياري از تحولات است و همينطور در دين مسيح اعتقاد به بازگشت حضرت عيسي در استمرار تعاليم آسماني مسيح تأثير داشته است. در دين يهود اعتقاد به سرانجام عالم، هر چند با برخي مسائل پيچيده درآميخته است كه صرفاً نميتوان آن را اعتقادي ارزيابي كرد، لكن همين مسئله موجب پيدايش تئوريهاي گوناگوني شده است در آئين زرتشت «سوشيانت» همان منجي و نجاتدهنده جهان آخرالزمان است كه در فرهنگ و ادب و رسوم زرتشتي ادبيات خاص خود را زمينهسازي كرده است و….
در دين بودا نظريهاي وجود دارد كه به بوداي آينده معروف است اين تعبير مفهوم تكاملي از بوداست كه در درجه اشراق الهي به مرتبت بالايي رسيده و مظهر نور حق شده است. اين وجود بودايي هم زنده است و هم روزي خواهد آمد تا به رسالت خود عمل كند. در آئين بوديزم اين يك نظريه مهم و همچنين به لحاظ ناظر بودن به سرانجام و آخرالزمان داراي اهميت ويژهاي است در واقع بوداي آخر و در عين حال آخرين بودا است كه بودائيان از آن به «گواتمابودي شكياموني» نام ميبرند.
بودائيان ميگويندكه در دين خود چهار حقيقت شريف دارند كه آخرين بودا به همه آنها ميرسد. گامهاي او بسيار وسيع و فراگير خواهد بود و تحت تاثير پديدههاي جهاني نيست و جامع همه خيرات است. بنابراين اگر در اين محورهاي مطرح شده دقيق توجه كنيم ويژگي منجي بودائي را نيز شبيه با منجي شيعه و حتي ساير ادبيان خواهيم يافت.
به همين شكل در مكتبهايي همچون ماركسيست عقيده بر اين است كه تفكر آيندهنگري در انساني ترسيم شده است غير از انسان موجود در روزگار كنوني. «ميگويند نخستين انسان اخلاقي، در دورهاي خاص ظاهر خواهد شد كه متعلق به آينده است.» در انديشه اگزيستانسياليستها، انديشههاي وجودگرا، فلسفههاي وجودگرا كه بعدها به هيدگر و گادامر و ديگران گره ميخورد، معتقد هستند كه بالاخره نميتوان به آينده فكر نكرد. حالا اين انديشهها هر چند افقهاي متفاوتي دارند، لكن در تبار به مسيحيت برميگردند.
مهدويت در اسلام نيز مبتني بر اصول و دلايل خاص است. وجود جور و ستم، رسيدن به جامعه ايدهآل در زمينههاي گوناگون، فراهم شدن اجراي عدالت و رشد رفاه بطور مساوي، مسائلي است كه در اسلام مورد بحث قرار گرفته است.
آنچه كه اعتقاد به مهدويت در اسلام را با ساير اديان و مكاتب جدا ساخته است نگاه پويا و مستمر به ولايت الهي است كه در نظام هدفمند خلقت از عصر آدم تا عصر كنوني ترسيم شده است.
يكي از مباحثي كه ميتوان پيرامون مهدويت مطرح كرد تقسيم آن به مهدويت عامه و خاصه است. بعبارت ديگر مهدويت را هم ميتوان مانند نبوت در دو مرحله بحث نمود؛ چنانچه مباحث پيرامون اصل وجوب نبوت و ضرورت نصب ارسال رسل و صفات نبي و خصوصيات او در اين مرحله بحث ميشود. در نبوت خاصه بحث درباره شخص نبي و پيام آور است.